Monday, February 22, 2010

بيانيه آقاي كروبي ، گامي مثبت به جانب ملت ايران

بيانيه آقاي كروبي ، گامي مثبت
به جانب ملت ايران
بعد از اينكه آقاي كروبي براي مدتي بخاطر فشارهاي ولايت فقيه، اعلام كرد كه من رئيس جمهوري احمدي نژاد را قبول كردم !! و به نوعي مسيرش را از مسير مردم ايران جدا كرد، به او اخطار داديم كه : آقاي كروبي، به خود بيا ! يادت باشد كه تا روزي در جبهه مردم قرار داري، كه راهت را از آنان جدا نكرده باشي و به آرمان شهدا و زندانيان و شكنجه شدگان خيانت نكني و پشت پا نزني ، به همين دليل مردم رو به او موسوي شعار دادند كه:
”موسوي ، كروبي ، سكوت كني خائني” !
آري در اين مسير بايد كه ثابت قدم بود و نميشود هر بادي كه مي آيد به آن سمت ، حركت كنيم، هر كس بخاطر عافيت جويي و زندگي طلبي در اين دنيا ، به مسيرملت ايران و اين قيام پشت كند ، خُسران دنيا و آخرت را نصيب خويش خواهد كرد.
البته ما بعد از جريان 22 بهمن مجددا به ايشان فرصتي داديم كه موضع گيري كند و از گفته هاي قبلي تبري بجويد ! البته كمي دير، ولي بالاخره بعد از11 روز ، مواضع خود را تصحيح كرده و بيانيه دادند. آقاي كروبي براي خودشان هم مشخص شد كه يا بايد به جانب شكنجه گران بروند و رياست جمهوري دولت كودتا را بپذيرند و آستان بوس ولي فقيه جنايتكار باشند و البته خفت و خواري را نيز بپذيرند ، يا در جبهه مردم مسير را ادمه بدهند. و علاوه بر اين آقاي كروبي اين حقيقت را هم به خوبي فهميدند كه به قول خودشان تماميت خواهان ، با اين جمله كه رئيس جمهوري احمدي نژاد را قبول كرده اند ، قضيه حل نخواهد شد و هر چه به عقب بروند ، ”تماميت خواهان ” به سمت ايشان بيشتر حمله ور خواهند شد و اينرا نيز در روز 22 بهمن تجربه كردند ، مخصوصا در مورد خودشان و پسران كه حتي بطور فيزيكي و عيني نيز اين تجربه را كسب نمودند . البته مطمئنيم كه ايشان خودشان به خوبي اين را ميدانند كه ما ايشان را فقط يك فرد مي بينيم و نه يك رهبر . چون قانونمندي هاي رهبر با ايشان بكلي متفاوت است. يك رهبر حتي وقتي مي بيند كه دشمن به او فشار مي آورد ، كوتاه نمي آيد و تا پاي جان ايستادگي ميكند ، چه رسد به اينكه بگويد ، دشمن ! من تو را قبول دارم! در هر حال ما ايشان را به عنوان يك فرد كه با جنايات سي ساله اين نظام آشنايي كامل دارد، ولي از مسير گمراهي توبه كرده و به سمت ملت ايران آمده قبول داريم. و همين هم براي ما با ارزش است ، باشد كه خداوند گناهان ساليان قبل را بر او ببخشد و البته اگر در اين مسير صبر پيشه كند و باز هم با فشار بيشتر از جانب نظام، به اين قيام پشت نكند ، تا چه پيش آيد .... ولي حتما ايشان و آقاي موسوي به خوبي دريافته اند كه تا وقتي مردم دست دوستي به جانب آنها دراز ميكنند كه به اين قيام و كساني كه هزينه اصلي آنرا در ميدانهاي نبرد خياباني و شكنجه گاهها و تيرك هاي اعدام پرداخته اند پشت نكنند. البته به هر دوي اين آقايان يادآوري ميكنيم كه اين مسير ، مسيري سنگلاخ و سختي است كه نميشود هر لحظه با اولين فشار از جانب دشمن ، صحنه را ترك كرد ، و كنج عافيت و خانواده گزيد ! و الا مردم دوباره شعار قبلي را خواهند داد كه : (....سكوت كني خائني!) بنابراين اميدواريم كه ديگر لاين و جاده را اشتباه نرويد و در مسير درست پا بر جا بمانيد.
حال در اينجا قسمتهايي از بيانيه ايشان را مي آوريم:
بسمه تعالي
مردم بزرگ و آزاده ايران
از حضور فراگير و گسترده شما به رغم فشارهاي امنيتي و فضاي بسته سياسي حاکم در مراسم 22 بهمن امسال عميقا سپاسگزارم. امسال متاسفانه جريان تماميت‌خواه و خشونت‌طلب مي‌کوشد با استفاده از صدا و سيما و رسانه‌هاي دولتي و شبه‌دولتي خود، با بي‌اخلاقي تمام و وارونه‌سازي واقعيت و پنهان‌کردن وحشي‌گري‌هاي جانبي و فضاي امنيتي حاکم بر اين راهپيمايي، آن‌را به نفع خود مصادره کند. جريان خشونت‌طلب مي‌خواهد از 22بهمن ، براي پاک‌کردن آثار ناشي از زنداني‌کردن‌ها و جنايت‌ها و شکنجه‌ها و کشتارهاي خياباني بهره برد. مي‌خواهد چادري از مغلطه و کژنمايي بر اين جنايات و وحشي‌گري‌هاي خود بکشد. راهپيمايي 22 بهمن امسال درحالي برگزار شد که نيروي‌هاي نظامي و امنيتي، تهران را به يک پادگان تبديل کرده‌بودند. آن‌ها با هر حرکت و نشانه‌اي از عدم موافقت با وضع موجود، به‌شدت برخورد مي‌کردند و آن‌را خفه مي‌کردند. تعجب آنکه، حتي يک تصوير از اين همه لشگرکشي و پرتاب نارنجک‌هاي اشک‌آور و ضرب و شتم شما مردم، در رسانه‌هاي داخلي نشان داده‌نشد! گويا چشمانشان، با پرده‌هايي از گمراهي پوشيده شده که گمان مي‌کنند که توانسته‌اند بر خاطره جمعي مردم پرده فراموشي بکشند و با مصادره تمام و کمال اين مراسم به نفع خود، مستمسکي براي ادامه جريان ”سلب حقوق حقه مردم“ فراهم کنند. ......
مگر مولاي ما علي (عليه‌السلام) براي تقويت حکومت خود زندان‌هايش را پرمي‌کرد؟ شما مردم کشورمان، راضي به سرپوش گذاشتن روي جنايات کهريزک و مجتمع سبحان و خوابگاه‌هاي دانشجويي و بي‌حرمتي به مراجع نيستيد . بايد دليل خالي ماندن ميدان آزادي را به هنگام سخنراني، علي‌رغم استفاده از اين همه نيرو و بسيج نيروهاي انتظامي و نظامي خود توضيح دهند. مگر مي‌شود تصور کرد که مردمي چنين فهيم، دليل حضور ده‌ها‌هزار نفري نيروهاي نظامي و انتظامي در خيابان‌ها را ندانند؟ آيا فکر مي‌کنند مردم فشار نيروهاي انتظامي و لباس‌شخصي‌ها با قمه و باتوم و گاز فلفل، براي جلوگيري از پيوستن خدمتگزاران نظام و ايران به خيل خروشان‌شان را نمي‌بينند؟ آيا تصور مي‌کنند که مردم متوجه ترس و ضعف حاکميت نشده‌اند؟
ما با دوگرايش روبرو هستيم. يکي گرايشي است که از حق اجتماع و راهپيمايي مردم که در اصل 27 قانون اساسي نيز بر آن تصريح شده، مي‌هراسد و براي‌همين روز راهپيمايي ملي، تهران را به پادگان تبديل مي‌کند. گرايشي که فقط حضور طرفداران خود را در راهپيمايي برمي‌تابد و ملت را مجموعه‌اي از افراد طرف‌دار و تابع خود مي‌داند و بقيه مردم را، حتي اگر اکثريت نيز باشند، خس و خاشاک مي‌خواند. اما سوي ديگر، گرايشي است که شما را با همه تنوع و رنگارنگي اعتقادي‌تان، فارغ از ويژگي‌هاي جنسيتي و قوميتي و فرهنگي و طبقاتي، به رسميت مي‌شناسد. لذا براي ازميان رفتن پرده‌هاي گمراهي از جلوي ديدگان جريان تماميت‌خواه، دو پيشنهاد دارم. پيشنهاد اولم اين است که همان‌طور که حضرت امام در سال 1341 فرمود ”حاکميت يک ميتينگ در يکي از ميادين بزرگ تهران برگزار کند، به ما هم در بيابان و کوير قم اجازه متينگ بدهند“، مي‌خواهم براساس حق مسلم مردم، طبق اصل 27 قانون اساسي، مجوز بدهند که در ميداني از تهران راهپيمايي از طرف ما برگزار شود تا اقليت و اکثريت مشخص شود. امنيتش را هم خودمان تامين مي‌کنيم و تضمين مي‌دهيم ؛ يک راهپيمايي آزاد، آن‌هم يک‌بار براي هميشه، تا وزن هر گرايش در جامعه ما، بي‌فشار و تهديد روشن شود.
اما پيشنهاد دوم: درحالي‌که جريان تماميت‌خواه مي‌خواهد راهپيمايي 22 بهمن را به رفراندومي براي تاييد سياست‌هاي خشونت‌آميز و ضدمردمي خود تبديل کند، پيشنهاد مي‌کنم که براساس اصل 59 قانون اساسي، رفراندومي براي برون‌رفت از بحران برگزار شود تا به حاکميت شوراي نگهبان پايان دهد. دخالت‌هايي که به‌نام نظارت استصوابي، حاکميت مردم را نشانه گرفته‌است و حتي از نظارت استصوابي هم پا را فراتر گذاشته‌است. اين دخالت‌هاست که مانع برگزاري يک انتخابات آزاد رياست‌جمهوري و تشکيل يک مجلس خبرگان و شوراي اسلامي مستقل مي‌شود. اين چگونه مجلس مستقلي است که نمايندگان ملتش، از ترس نظارت شوراي نگهبان، مجبورند که هربار بيانيه‌هايي براي محاکمه دلسوزان کشور تنظيم مي‌شود، آن‌را امضا کنند؟ کارنامه انتخابات دهم رياست جمهوري نشان داد که اين، تنها رفراندوم است که مي تواند راهگشاي ما براي عبور از اين تنگناها باشد. در کنار حضور مجلسي مستقل است که اصول مربوط به منافع و حقوق اساسي ملت مانند آزادي رسانه‌ها و مطبوعات، اصلاح شرايط برگزاري دادگاه‌هاي سياسي و … هم تامين مي‌شود. و نيز اين گونه مجلسي، فارغ از سايه حاکميت شوراي نگهبان است که وزن نيروهاي سياسي در جامعه را روشن خواهد کرد، نه جوسازي و تمهيدات دولتي و هزينه‌هاي ميلياردي، چنان‌که در 22 بهمن امسال ديديم.
والسلام
مهدي کروبي
سوم اسفند 1388