
Saturday, December 31, 2011
1ژانویه 1959- 11دی: پیروزی انقلاب کوبا

حمايت گری کاسپاروف، بزرگترين قهرمان شطرنج جهان، از حقوق مجاهدان اشرف

دارنده بالاترين امتيازات مسابقات شطرنج جهان
کانديدای رياست جمهوری در انتخابات پيشين روسيه
و از مدافعان برجسته حقوق بشر است
گری کاسپاروف بزرگترين قهرمان شطرنج جهان، طی بيانيه يی از سازمان ملل متحد، اتحاديه اروپا و ايالات متحده آمريکا خواستار اقدام برای تضمين حقوق ساکنان اشرف شد.
وی شکنجه های وحشيانه روانی از طريق 300 بلندگو و ساير تضييقات و محدوديتهای ظالمانه يی را که بر ساکنان شهر اشرف توسط عراق اعمال می شود، محکوم کرد و از طرح پارلمان اروپا برای يافتن يک راه حل پايدار و صلح آميز استقبال نمود.
کاسپاروف ضمن قدردانی از اقدامات بارونس اشتون رئيس سياست خارجی اتحاديه اروپا در دفاع از حقوق مجاهدان اشرف، از وی خواست امکانات اتحاديه اروپا و کشورهای اروپايی را برای تضمين حفاظت از ساکنان به کار بگيرد.
کاسپاروف از شورای امنيت ملل متحد خواست با استقرار تيم دائمی سازمان ملل متحد، امنيت ساکنان اشرف را تا استقرار نهايی آنان در سرزمين ميزبان ديگر تأمين و تضمين نمايد.
امضای قانون تحريم بانک مرکزی رژيم ايران توسط باراک اوباما

Thursday, December 29, 2011
ويروس سبز
دو آتيشه,پرشور ,با وفا
پاي ثابت قيام بود
دشمن خوني نظام بود
ساختار رو نميخواست از اساس
ضد ولي فقيه بود خلاص
مثل يه آتيشفشون بود
بخدا حريف يه قشون بود
اما يه روزي چپ كرد
افتاد تو خونه تب كرد
دچار يه نوعي دل پيچه شد
سرگيجه گرفت و نيچه شد
قلبش يهو ضعيف شد
بهونه هاش رديف شد
تو هزيون استحاله
گفت سرنگوني ديگه محاله
اين تن باباجون بيماره
تب و لرز داره حال نداره
ويروس سبز گرفته
يكي بره دكتر بياره
رفت زير پتوي اصلاحات
گفت ولمون كن جون بابات
با سازش بي تنازل
بايد به قاتل بگيم گل
مي گفت تغيير با شيوه نرم
با سيگار و چايي گرم
پيشنهاد من اينه
يه راهه كم هزينه
اعتراض نامحسوس
درازكش تو خزينه
ببين همش همين رو ميخوند
گنجيشگك اشي مشي
لب بوم ما نشين
برفم نياد گلوله ميشي
برفم بياد گلوله ميشي
پس با اين حساب
بهتره بري بيخيال بشي
تا صبح ما صد شيش مياد
بذار ببينيم چي پيش مياد
اين تن باباجون بيماره
تب و لرز داره حال نداره
ويروس سبز گرفته
بگو يكي بره دكتر بياره
هي راه و بيراه ميگفت
اوضاع ليبي فرق داره
آخه اينجا باطوماش برق داره
اينجا زمين اش خيلي سفته
والا اين گلومم امشب گرفته
كي گفت باشيم عين سوريه
يه طرز تلقي سوريه
روند دمكراسي رو بهم نزن
آخه كي ميگه تغيير زوريه
آره خلاصه رفيقمون
استراتژيش شده حفظ جون
از وقتي دچار مرض شد
فرهنگ واژه هاش عوض شد
جاي فدا ميگفت هزينه
نكنه كسي آسيب ببينه
آزادي از بند تقدير
انقلاب و عشق و تغيير
پاك شدن از خاطراتش
كشت ما رو با سبزيجاتش
اين تن باباجون بيماره
تب و لرز داره حال نداره
ويروس سبز گرفته
يكي بره يكي بره دكتر بياره
زنجير رو بايد پاره كرد
ويروس سبزو چاره كرد
كجاست پس اون اميدت
كجاست گلبولهاي سفيدت
عفونتو ريشه كن كن
داوي درد وطن كن
اين تن نباس بميره
همه جا بهاره تغييره
سبز لجني يه دامه
شعار اسقاط نظامه
شعار اسقاط نظامه
شعار اسقاط نظامه
Tuesday, December 27, 2011
دومين حمله موشكي به اشرف در 48 ساعت گذشته

اين موشك از جنوب اشرف شليك شد خاطر نشان ميشود كه امروزبعد ازظهرتحركات مشكوكي در ضلع جنوبي اشرف مشاهده شده بود از جمله يك خود روي پاترول مشكي در حال نقل و انتقال نيروهاي قدس بوده است
منبع خبر :خبر فوري سيماي آزادي تلويزيون ملي ايران
Sunday, December 25, 2011
اطلاعيه دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران - شليك موشك به اشرف توسط نيروي تروريستي قدس

سرتيپ پاسدار حسين همداني، يكي از سركردگان جنايتكار سپاه پاسداران، در مصاحبه با خبرگزاري سپاه پاسداران موسوم به قدس در اول دي ماه اذعان كرد براي شناسايي و زمينه سازي براي حمله به اشرف ، شخصأ به محل رفته است.
400تن از عوامل وزارت اطلاعات نيز از يك هفته پيش در مجموعه ساختماني معين در شمال اشرف مستقر شده اند. اين ساختمان از حمله 19 فروردين امسال به اشغال نيروهاي عراقي درآمده است.
به اين ترتيب رژيم آخوندي و نيروي تروريستي قدس حاكميت عراق را در منطقه خالص بدون هيچ اعتراضي از سوي حكومت عراق بدست گرفته اند.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
4 دي1390
حمله موشك كاتيوشا به ا شرف- جان اشرفيان در خطر است

براي نجات مجاهدان بيگناه اشرف اين پتيشن ر ا امضا كنيد
https://www.petitionbuzz.com/petitions/delistpmoi
حمله رژيم آخوندي به اشرف با كاتيوشا و ميني كاتيوشا

شليك موشكها از 2ونيم كيلومتري جنوب غرب قرارگاه اشرف كه زير نظر نيروهاي عراقي است صورت گرفته رژيم آخوندي اعلام كرده كه در همين روزها اگر مسئله مجاهدين را ختم نكنيد احتمال دارد مجاهدين با حمايت مالي غرب به پايگاه مهمتري تبديل شود
خبر تكميلي متعاقبا اعلام ميشود
ساعت 8 امشب شهر اشرف مورد حمله كاتيوشا رژيم آخوندي قرار گرفت
Saturday, December 24, 2011
خورشید خونفشان اشرف

احساس طول روز را جمع میزنم، همه ما با شهدا و مجروحان خونفشانمان روی پلی قرار داریم که نامش افتخار است، سربلندی و وفای بهعهد است، پلی به آزادی مردم پلی که پایههایش از استخوانهای عاشقان آزادی ساخته شده و اشرفیها هم این افتخار را دارند که تا هرکجا لازم باشد ستون بهپل آزادی بزنند.
اخبار شب با نام شهیدان شروع میشود، یکی، دوتا، ده تا ۲۰تا و بیشتر و بیشتر، بیاختیار بهگوشهیی میروم تا اشکهایم را کسی نبیند. اشک میریزم ولی گریه نمیکنم. تاکنون اشک ناشی از درد و اشک شوق را شناختهام، اما این چیزی ماورای اینهاست، نامش را نمیدانم، اشک عزم، اشک وفا، اشک افتخار و چیزهای دیگری که احساس میکنم اما بهزبان نمیتوانم بیاورم. ایکاش من هم با این یاران سرفراز و پرافتخار همسفر دیار عشق و جاودانگی میشدم.
خورشید در جایگاه غروب است، همچنان خونرنگ. بهیاد صبح میافتم که خورشید با رنگ خون آغاز کرده بود. غروب در این قطعه کوچک از خاک جهان پایان یک روز بزرگ را اعلام میکند، روزی که صحنههای بینظیری از شقاوت و جنایت عوامل ولایت از یک سو و حماسه و رشادت اشرفیان در راه آزادی ایران را در تاریخ ثبت کرده است. کار پزشکان روی زخمهای عمیق ادامه دارد. چهرههای مجروحان صحنه جنگ میان درد و عزم است، اما لبخندها و علامتهای پیروزی که در هر نگاه و هر تماس ظاهر میشود، از پیروزی عزم حداکثر که قلبها را پرکرده خبر میدهد.
Friday, December 23, 2011
میلاد عیسی مسیح (ع)، پیامبر عشق و رهایی مبارک باد

تولد مسیح مبارک باد
سلام بر مبشر رهایی و رحمت و منادی مهر و عطوفت
هر سال یک شب، نور شمعها، صدای دلانگیز ناقوسها و طنین زیبای ترانههای مذهبی، درهم میآمیزند، تا تولد خجسته عیسی مسیح را گرامی بدارند. تولد نوری که در دل تیرگی قرنهای دور، درخشید. ناقوسی که برای عشق و عدالت بهصدا درآمد و ترانهیی که نغمه تکامل و کرامت انسان را در گوش جان بشریتِ سرگشته، طنینانداز کرد.
در عید میلاد، دستها بهیکدیگر فشرده میشوند. قلبها بههم نزدیکتر میشوند، دیدارها تازه میگردند و هدیهها بهنشانه محبت، رد و بدل میگردند. چرا که محبت و برادری و رحمت، ارمغان عیسی (ع) برای بشریت بود.
در عید میلاد مسیح، کاجهای سبز را بهخانه میآورند و چراغانی میکنند. نشانهیی ازپیروزی حیات و سرسبزی در دل زمستان افسرده مرگزای.
مگر عیسی مسیح نبود که با نفسش، زندگی را بر مرگ چیره نمود و با کلامش، زمستان روح انسانها را بهبهار سرسبزی و شکفتگی گوهر انسانی مبدل کرد؟
پیامبر بزرگی که با تولدش در چنین روزی تاریخ بشریت را ورق زد، پیام مجسم رهایی و یگانگی بود.
اولین کلماتی که او در حیاتش بهزبان آورد، توحید بود و خیر و برکت و تبری جستن از شقاوت و ستمگری. و هنگامی که مادرش مریم عذرا که وجودش یکی از فرازهای تابناک تاریخ انسان است، بهخاطر بهدنیاآوردن مسیح، آنچنان در معرض تیرهای تهمت و افترا و فرافکنی مرتجعان و دینفروشان قرار گرفته بود که جز روزه سکوت، چارهیی نیافت، عیسیمسیح بهگونهیی معجزهآسا بهسخن آمد و با اعلام هویت و پیامبری و رسالت رهاییبخش خود بر پاکی و مقام و مرتبت مادر مقدسش نیز گواهی داد:
والسّــلام عـلّی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا.
درود برمن، روزی کهزاده شدم، روزی که بمیرم و روزی که دیگربار زنده و برانگیخته شوم.
حضرت عیسی (ع)، پیام آسمانیش را ـکه پیام آزادی وبرادری و پیام امید و روشنایی استـ با پذیرش انواع شداید و سختیها بهمردم رساند. او، یاران و پیروانش را بهفداکاری و ازخودگذشتگی برای تحقق آزادی و صلح و عدالت فرامیخواند و میگفت: هرکس بهخاطر اسم من، خانهها یا برادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا زن یا فرزندان یا زمینها را ترک کرد، صدچندان خواهد یافت و وارث حیات جاودانی خواهد شد.
اما، نخستین کسی که در مسیر فداکاری و گذشتن از همهچیز برای تحقق این آرمانهای مقدس، قدم نهاد، مادر عیسی، حضرت مریم عذرا علیهاالسلام بود. بانویی مطهر، که بار این رسالت را حتی قبل از تولد حضرت عیسی (ع) بهدوش کشید و رسالت رهاییبخش خود را با شجاعت و مقاومتی مافوق تصور بهانجام رساند. زنی که قرآن مجید از او در شمار بزرگترین منادیان یگانگی و راهگشایان رهایی انسان یاد میکند و برایش منزلتی مانند پیامبران بزرگ توحید قائل میشود. زنی که نه فقط در میلاد مسیح و ظهور مسیحیت بلکه در گسترش و ادامه تاریخی پیام رحمت و رهایی دیگر پیامبران توحید، نقش ویژهیی داشته است.
مسیح، مبشر رهایی فرزند انسان اگر نسبت بهمحرومان و کوبیدهشدگان، همه مهر و عطوفت بود، اما بههمان اندازه با ستمگران و درندگان انسانها و با دجالان و دینفروشان سر ستیز داشت و با آنان جز با خشم و کین سخن نمیگفت. در بیتالمقدس وقتی که سران کاتبان و فریسیان ریاکار از جمعیتی که دل بهپیام عیسی (ع) داده بودند، بهوحشت افتاده او را مورد غضب و اعتراض قرار دادند؛ عیسی با بانگی که طنینش علیه دینفروشی و دجالگری تا جاودان بهگوش خواهد رسید، بر آنها فریاد زد: ای ماران و افعیزادگان چگونه از عذاب جهنم خواهید گریخت.
گزیدهیی از سخنان عیسی مسیح (ع)
«… چه دشوار است که ثروتمندان بهملکوت خدا وارد شوند. زیرا گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از دخول ثروتمندی در ملکوت خدا…» انجیل لوقا ـ 18
«اسلحه تام خدا را بردارید، تا بتوانید در روز شریر مقاومت کنید و همه کار را بهجا آورده بایستید. پس کمر خود را به راستی بسته و جوشن عدالت را در برکرده بایستید… و بر روی این همه، سپر ایمان بکشید که با آن بتوانید تمامی تیرهای آتشین شریر را خاموش کنید و خودِ نجات، و شمشیر روح را که کلام خداست بردارید…» (از رساله پولس رسول به افسسیانـ باب 6)
«از کسانی که جسم را میکشند ولی قادر به کشتن جان نیستند، نترسید». انجیل لوقا ـ 11
«روح خدا در من است، زیرا که مرا مسح کرد تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاد تا شکستهدلان را شفا بخشم و اسیران را به رستگاری و کوران را به بینایی موعظه کنم و تا کوبیدگان را آزاد سازم». انجیل لوقاـ 4
«خوشا بهحال زحمتکشان برای عدالت، زیرا که ملکوت آسمان از آن ایشان است». انجیل متیـ 5
«بپرهیزید از کاتبانی که خرامیدن در لباسهای دراز را میپسندند و سلام در بازارها و صدر کنائس و بالا نشستن در ضیافتها را دوست میدارند و خانههای بیوه زنان را میبلعند و نماز را به ریاکاری طول میدهند. اینها عذاب شدیدتر خواهند یافت». انجیل لوقا. 20 و 47
«وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار، وای بر شما نیز ای فقیهان، زیرا که بارهای گران بر مردم مینهید و خود بر آنها یک انگشت هم نمیگذارید… حکمت خدا نیز فرموده است که به سوی ایشان انبیا و رسولان میفرستم؛ و بعضی از ایشان را خواهند کشت و بر بعضی جفا خواهند کرد. تا انتقام خون جمیع انبیا که از بنای عالم ریخته شد، از این طبقه گرفته شود. از خون هابیل تا خون ذکریا که در میان مذبح و هیکل کشته شد. بلی به شما میگویم که از این فرقه بازخواست خواهد شد». انجیل لوقاـ 12
«اینک بنده من، که برگزیدم و حبیب من، که خاطرم از وی خرسند است. روح خود را بر وی خواهم نهاد. تا انصاف را بر امتها اشتهار نماید… تا آن که انصاف را به نصرت در آورد و به نام او امتها امید خواهند داشت» انجیل متی ـ 12
«این قوم به لبهای خود مرا حرمت میدارند، لیکن دلشان از من دور است… پس بدیشان گفت که حکم خدا را نیکو باطل ساختهاید تا تقلید خود را محکم بدارید» انجیل مرقس ـ 7
«چون روزهدارید مانند ریاکاران، ترشرو مباشید. زیرا که صورت خود را تغییر میدهند تا در نظر مردم روزهدار نمایند… لیکن تو چون روزهداری، سرت را روغن بزن و صورتت را بشوی تا در نظر مردم روزهدار ننمایی…» انجیل متی ـ 6
«هرکه از شما بزرگتر باشد، خادم شماست و هرکه خود را بلند کند، پست گردد و هرکه فروتن شود، سرفراز گردد…
وای برشما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که درهای ملکوت آسمان را بهروی مردم میبندید. خودتان وارد نمیشوید و طالبان ورود را مانع میشوید. وای برشما راهنمایان کور که پشه را صافی میکنید و شتر را فرو میبلعید. وای برشما ای کاتبان، از آنرو که بیرون پیاله و بشقاب را پاک میکنید و درون آنرا سرشار از جبر و ظلم میدارید. ای کاتبان ریاکار که چون قبرهای سفیده شده میباشید که از بیرون نیکو مینماید لکن درون آنها از استخوان مردگان و پلیدیها پر است». انجیل متی ـ 23
گذری به فرهنگ و شعر فارسی در پرتو میلاد مسیح (ع)
یلدا، شبی سیاه و بلند، که آبستن صبح روشن رهایی و شکوفایی است.
گفتهاند که فلسفه نامگذاری شب یلدا در فرهنگ ایرانی، آن است که مسیح پیامبر در این شب بهدنیا آمده است.
آوردهاند که کلمه یلدا که ریشه سریانی دارد و سریانی، از زبانهای دنیای باستان، یا زبان اصلی انجیل است و در سریانی، یلدا بهمعنی میلاد و مراد از میلاد، شب ولادت حضرت مسیح است و از اینرو ایرانیان، شب یلدا را با شب ولادت عیسی مسیح (ع) تطبیق دادهاند. شبی که با شب مرسوم و معمول میلاد مسیح نزد ملل دیگر 4شب فاصله دارد.
چنان که محققان در این باره گفتهاند، در ایران باستان، یلدا در اصل، جشن ظهور میترا یا مهر بوده و مسیحیان ایران، آن را در قرن چهارم میلادی، از آیین مهرپرستی ایرانیان گرفته و روز میلاد مسیح را با آن مقارن قرار دادند.
در ادبیات فارسی بهاین تقارن، اشارههای بسیار شده است و ازجمله، خاقانی شروانی گفته است:
سخنم بلندنام از سخن تو گشت و شاید
که درازنامی، از نام مسیح یافت یلدا
در شعر و ادبیات فارسی، یلدا اساساً سمبل سیاهی و بلندی است و هر پدیدهیی را که بخواهند با سیاهی و بلندی توصیف کنند یا وقتی که بخواهند بهیک دوران ظلمت و حاکمیت ظلم و جور اشاره کنند، از استعاره یلدا استفاده میکنند. سعدی گفته است:
همه برآن همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر، شبان یلدا را
و باز هم از سعدی است که:
برآی ای صبح مشتاقان اگر هنگام روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
اگر چه در بیشتر این اشعار، شب یلدا طولانیترین و سیاهترین شبهاست، اما با خودش مژده برآمدن صبح، آمدن روز و طلوع خورشید را بههمراه دارد.
شب یلدا اگرچه شبی بلند و سرد و سیاه است. در دل همین شب و تیرگی، مسیح بهدنیا میآید و یلدا با خود بشارتی مسیحایی را بهصبحی روشن هدیه میکند.
وهمین منطق تاریخ و منطق حرکت هستی است، هر شبی بشارت صبح، هر دوران حکومت سیاهی و ظلمت، بشارت آمدن مسیحانفسی را دارد. و باز بهقول خاقانی:
همه شبهای غم آبستن روز طرب است
یوسف روز بهچاه شب یلدا بینند
موضعگیری نخستوزیر عراق نوری مالکی درباره قرارگاه اشرف

سؤال: خبرنگار مک کلاچی در مورد اشرف سوال میکند:
مالکی: مجاهدین خلق شهری از عراق و نه اردوگاهی آنچنان که در رسانه گفته میشود را اشغال کردهاند. دولت عراق اجازه ورود ندارد و نمیدانیم که در آنجا چه میگذرد و چنین چیزی سراغ ندارد
قرارگاه اشرف، وجود این سازمان در خاک عراق نقض حاکمیت عراق است. سازمانی است که به تروریزم متهم است.
چند کشور اروپایی و آمریکا و در منطقهاین سازمان را متهم میکنند و آن را تروریستی دستهبندی میکنند.
حضور این سازمان منطبق با قانون اساسی ما نیست چرا که قانون اساسی عراق حضور سازمانهای تروریستی و حتی هر سازمان غیرتروریستی را که برای امنیت کشور دیگری مضر است، رد میکند.
در کنار سازمان مجاهدین، حزب کارگران کردستان پ.کا.کا و حزب پژاک را هم از اینکه عراق را نقطه شروعی برای ضرر رساندن به منافع دیگران قرار دهند و یا مورد سوءاستفاده تروریستی برای ضرر رساندن به منافع دیگران (یعنی رژیم ایران) قرار بگیرند را رد میکنیم.
مجاهدین خلق شهری از عراق و نه یک کمپ را آنچنان که در رسانه گفته میشود اشغال کردهاند.
دولت عراق اجازه ورود به اشرف ندارد ما نمیدانیم که در آنجا چه میگذرد و چنین چیزی نظیر ندارد.
من از تمامی سفرای کشورهای اروپایی سؤال کردهام ایا در هیچیک از کشورهای شما سازمانی وجود دارد که به این شکل حضور داشته باشد و دولت حتی نتواند تعداد آنها را بداند؟
گفتند خیر.
گفتیم پس چرا به عراق تحمیل میکنید؟
چرا چنین تحرکات و فعالیتهایی در حمایت از آنها در برخی کشورها وجود دارد؟
اگر شما معتقدید که این در چارچوب تضادهای منطقهیی (در قبال رژیم ایران) قرار میگیرد، عراق با توجه به سیاستی که دارد از اینکه بخواهد طرفی از این منازعات منطقهیی باشد (و به رژیم ایران ضرر و زیانی برسد) را رد میکند.
بنابراین تصمیم به خروج این سازمان گرفتیم و به آنها تا پایان سال جاری مهلت دادیم.
این مهلت در روز ۳۱دسامبر تمام میشود ولی آقای بان کیمون دبیرکل سازمان ملل متحد تماس گرفت و خواستار همکاری برای به تعویق انداختن مهلت زمان بقای آنها برای شش ماه شد که شروع آن از ماه نوامبر است.
به دبیرکل گفتم این تصمیم نیاز به بررسی دارد. ما بررسی خواهیم کرد و گفتم در صورتیکه به اخراج نیمی از آنها و تمدید شش ماه برای نیمی دیگر، متعهد شوید، من میپذیرم. سازمان ملل موافقت کرد و این مسأله را آقای کوبلر نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد در بغداد برعهده گرفت و طرحی مشخص کرد و آن را به ما ارائه داد.
او سپس خواستار تعدیل اضافی شد و ما بهخاطر پایاندادن به این مشکل بهصورت مسالمتآمیز پذیرفتیم. ما موافقت کردیم تعداد کسانی که در ابتدا خارج میشوند بین ۴۰۰ تا ۸۰۰نفر باشد و سپس به مکان دیگری منتقل میشوند. سازمان ملل از همکاری ما تشکر کرد ولی وقتی به نزد سازمان مجاهدین خلق رفتند، آنها رد کردند.
آنها خندقهایی ایجاد کردند و در این خندقها سوخت برای آتش زدن جاری کردند. تأسیسات نظامی ساختند (و برای جنگ) آنچنان که گویا ما در کشور دیگری هستیم، آماده شدند.
ما موضوع را به سازمان ملل واگذار کردیم. سازمان ملل از ما خواستار نرمش و انعطاف شد. از ما خواهان همکاری و مهلت شد.
مابه آنها فرصت دادیم. حالا مسأله در دست سازمان ملل است. من امیدوارم که دیگر این پرونده تمام شود... .
ما نه میخواهیم آنها را به ایران تحویل دهیم، نه میخواهیم آنها را بکشیم، نه میخواهیم آنها را مورد اذیت و آزار و شکنجه قرار بدهیم، نه میخواهیم به آنها گرسنگی بدهیم
اما حضور آنها تحت هر عنوان و هر اسمی در عراق غیرقانونی است، نامشروع است، باید خاتمه یابد.
سؤال: خبرنگار ان سی سی از سوئیس: سؤالی در رابطه با قرارگاه اشرف دارم. شما گفتید که یکی از اصول دموکراسی این است که همه میتوانند راجع به نظر خود صحبت کنند، الآن شما تلاش میکنید از معاون خودت که صحبت بدی کرده سلب اعتماد نمائید؟
سؤال: درباره کمپ اشرف
مالکی: من درباره کمپ اشرف جواب دادم. شما چه دارید؟
سؤال: جناب آقای نخستوزیر، تمدید ماندن قرارگاه اشرف، آیا با آن موافقت شده؟
مالکی: ما از طرف خودمان تا ماه چهارم موافقت کردیم به شرط اینکه نیمی از آنان یعنی الآن در حدود ۸۰۰نفر تا قبل از پایان سال و نصف دیگر مانده به قرارگاه جدید منتقل میشوند و بعد از پایان مهلت کشورهای دیگر آنها را بپذیرند. این است توافق. ما موافقت کردیم. سازمان ملل موافقت کرده. مانده سازمان خلق که آیا موافقت کند یا رد نماید که در آن زمان ما هم موضع خواهیم گرفت.
مالکی در پاسخ به سؤال خبرنگار بعدی گفت که درباره اشرف جواب را داده است و در پاسخ به سؤال دیگری در مورد موافقت با تمدید ماندن مجاهدین در قرارگاه اشرف گفت:
ما از طرف خودمان تا ماه چهارم موافقت کردیم به شرط اینکه نیمی از آنان یعنی الآن حدود ۸۰۰نفر تا قبل از پایان سال، به قرارگاه جدید منتقل میشوند و بعد از پایان مهلت کشورهای دیگر آنها را بپذیرند. توافق این است.
ما موافقت کردیم. سازمان ملل موافقت کرده. مانده سازمان خلق که آیا موافقت میکند یا رد مینماید که در آن زمان ما هم حرف خودمان را میزنیم.
درهمین رابطه رئیس جمهور برگزیده مقاومت ضمن استقبال از راه حل مسالمت آمیز موافقت مجاهدان اشرف را با انتقال 400تن از آنان به کمپ آزادی با تضمین حداقل های حافظت و سلامت اعلام کرد. اطلاعیه شورای ملی مقاومت که این مواضع را منعکس کرده ذیلا میاید:
خانم رجوی با استقبال از راهحل مسالمتآمیز موافقت مجاهدان اشرف را با انتقال ۴۰۰تن از آنان به کمپ آزادی با تضمین حداقلهای حفاظت و سلامت اعلام کرد
خانم رجوی بار دیگر بر آمادگی خود برای سفر به بغداد و گفتگو با دولت عراق با حضور نماینده ویژه دبیرکل، مشاور ویژه وزیر خارجه آمریکا درباره اشرف، نماینده ویژه خانم اشتون در امور اشرف، نایبرئیس پارلمان اروپا، رئیس هیأت رابطه با عراق و همچنین وکیلان اشرف شد
-خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، با استقبال از راهحل مسالمتآمیز درباره بحران اشرف، که به یک موضوع بینالمللی تبدیل شده است، بار دیگر آمادگی خود را، برای سفر بلادرنگ به بغداد و آغاز گفتگو با دولت عراق برای اجرایی کردن ترتیبات یک راهحل مسالمت آمیز، بهمنظور تضمین حداقلهای حفاظت و سلامت مجاهدان اشرف برای انتقال ۴۰۰تن از آنها به کمپ آزادی، اعلام کرد.
خانم رجوی خاطرنشان کرد این پیشنهاد را قبلاً از طریق مللمتحد و همچنین مقامهای آمریکایی به دولت عراق اطلاع داده اما تاکنون پاسخ مثبت دریافت نکرده است.
مذاکرات باید با حضور سفیر دن فرید، مشاور ویژه وزیر خارجه آمریکا درباره اشرف؛ مارتین کوبلر، نماینده ویژه دبیرکل در عراق؛ سفیر ژان دورویت، نماینده ویژه خانم اشتون در امور اشرف؛ دکتر آلخو ویدال کوادراس، نایبرئیس پارلمان اروپا؛ استراون استیونسون رئیس هیأت رابطه با عراق؛ و وکیلان اشرف برگزار شود. فشار یک سویه بر مجاهدین و مقاومت ایران برای پذیرش آنچه خواست فاشیسم دینی حاکم بر ایران است، قابلقبول نیست. بهویژه وقتی آکنده از وارونه جلوه دادن و قلب و تحریف حقایق باشد.
خانم رجوی افزود: اگر آقای مالکی، چنانکه میگوید، بهراستی خواهان خروج مجاهدین از عراق بود، باید از 4ماه پیش بلادرنگ و بدون فوت وقت، به هر ترتیب که میسر بود، شروع کار کمیساریای عالی پناهندگان مللمتحد در اشرف را برای بازتأیید پناهندگی و انتقال آنها به کشورهای ثالث، میپذیرفت و آن را در گرو هیچ چیز دیگری نمیگذاشت. درحالیکه امروز هم با سرپیچی از قوانین بینالمللی، منکر موقعیت قانونی بهرسمیت شناخته شده آنها توسط کمیساریای عالی مللمتحد در امور پناهندگان است.
از سوی دیگر آقای مالکی ادعا میکند که مجاهدین یک شهر عراقی به نام اشرف را اشغال کردهاند. او عمداً از یاد میبرد که این بیابان را چه کسانی با ۲۵سال کار فشرده و هزینه کلان به چنین شهری تبدیل کردهاند و چه حق و حقوقی در آن دارند.
مهمتر از آن، آقای مالکی حملات زنجیرهیی 3سال گذشته از جمله قتلعامهای ۶و۷مرداد۸۸ و ۱۹فروردین۹۰ و ۴۷ شهید و ۱۰۷۱ مجروح و ۱۲ بیماری را که در اثر محاصره و دسترسی نداشتن به خدمات پزشکی درگذشتند، بهطور عمدی مسکوت میگذارد و به جای آن به لیستگذاری آمریکا و رژیم ایران استناد میکند و اینکه تنها خط قرمز او پرهیز از هرگونه رنجش رژیم ایران از سازمانهای تروریستی و غیرتروریستی است و حتی تاکنون از بازدید هیأت پارلمان اروپا و هیأت کنگره آمریکا و حتی سفیر ژان دورویت، از اشرف که میگوید مجاهدین آن را به میدان جنگ تبدیل کردهاند، جلوگیری میکند. درحالیکه به سادگی میتوان درهای اشرف را به روی وکیلان و خبرنگاران و پارلمانترها باز نمود تا حقایق را به چشم ببینند.
خانم رجوی افزود: ممنوعیت جابهجایی اجباری یک اصل شناخته شده حقوقبشر و حقوق بینالمللی است و دبیرکل ملل متحد، معاون دبیرکل، نماینده ویژه دبیرکل، کمیساریای عالی پناهندگان، صلیبسرخ بینالمللی و یونامی و اکثریتهای بیش از ۳۰مجلس قانونگذاری، بارها بر آن تأکید کردهاند.
با این همه خانم رجوی یکبار دیگر تصریح کرد: بنا بر خواست مللمتحد و دولت آمریکا، از ساکنان اشرف درخواست کرده است بهطور اصولی، انتقال به کمپ لیبرتی را با تضمینهای حداقل حفاظت و سلامت و بهبود وضعیت خود، پذیرا شوند. تضمینهای حداقل انسانی و قانونی که هنوز تا امروز از سوی دولت عراق جواب مثبتی به آن داده نشده است.
رئیسجمهور برگزیده مقاومت با یادآوری اینکه دولت عراق، حفاظت نیروهای آمریکایی یا نیروی کلاه آبی مللمتحد یا اتحادیه اروپا و حتی استخدام شرکتهای خصوصی حفاظتی به هزینه ساکنان اشرف را نپذیرفته است، با توجه به همه حملات و محاصره و محدودیتهای سرکوبگرانه برای خوشآمد رژیم آخوندها علیه ساکنان اشرف، موارد زیر را بهعنوان تضمینهای حداقل اعلام کرد:
۱-انتقال امن و سالم ساکنان اشرف، بدون هیچ استثنا، با خودروها و اموال منقولشان به کمپ لیبرتی تحت نظارت بینالمللی.
۲-نظارت شبانهروزی سازمان ملل و ایالات متحده تا زمان انتقال آخرین نفر به کشور ثالث.
۳-آغاز کار کمیساریای عالی پناهندگان.
۴-استقرار نیروهای عراقی در بیرون سیاج محل جدید تا بهطور خاص نزدیک به ۱۰۰۰زن مجاهدخلق از آسایش و امنیت کافی برخوردار باشند.
۵-لغو محاصره و کلیه تهدیدها و اذیت و آزار و اقدامهای سرکوبگرانه و احکام ساختگی دستگیری بدون استثنا.
۶-فروش داراییهای غیرمنقول ساکنان اشرف تحت نظارت مللمتحد و بازپرداخت آن برای هزینههای حفاظت و استقرار و انتقال ساکنان به کشورهای ثالث.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۳۰آذر ۱۳۹۰ (۲۱دسامبر ۲۰۱۱)
Wednesday, December 21, 2011
فقط 9روز به پايان ضرب الاجل باقي مانده است
دردناک ولی غرور آفرین

من و چند نفر از دوستانم همچنان جلوی نفربرها ايستاده بوديم تا مانع شویم که پیشروی کنند و به خیابان ۱۰۰ و میدان آزادی برسند. ما در فاصله ۸۰۰ متری از محل حمله قرار داشتیم اما از دور ابتدا صدای شلیک نارنجکهای دودزا و بعد بلند شدن دود از نقاط مختلف ضلع شمال تا خیابان ۱۰۰ و بهطور مستمر و ۵ساعت تمام صدای شلیک گلوله و توپ و رگبار را میشنیدیم و به همراه آن صدای اللهاکبر خواهران و برادرانمان که درنقطه حمله جمع بودند. واقعیت اینست که بودن در خود صحنه خیلی راحتتر از اینست که ۵ساعت تمام صدای شلیک و فریاد بهترین عزیزانت را بشنوی و از دور فقط به زمین افتادن آنها را مشاهده کنی. درست مثل اینکه پشت درب اتاق شکنجه نشسته باشی و صدای فریاد همرزمت را که زیر شکنجه است بشنوی آدم هزار بار ترجیح میدهد که خودش زیر شکنجه باشد اما صدای شنیدن فریاد عزیزی در زیر شکنجه واقعاً طاقتفرساست.
من و دوستانم بعد از 6-5ساعت شروع به عقبنشینی از همان نقاط كه ايستاده بوديم كرديم چرا که دشمن همین را میخواست که ما همانجا بمانيم تا با شلیک نفربرهای بی.ام.پی ما را بهطور کامل صاف و قتلعام کند. از هر نقطهای که عقب میکشیدیم آن مزدوران وحشی به محلها حمله میکردند و در عرض چند دقیقه هر چه که بود را غارت میکردند حتی از یک توالت صحرایی هم نمیگذشتند. البته از مزدوران وحشی خامنهای چیزی کمتر از این نمیشد انتظار داشت و درست آدم را به یاد صحنههای عاشورا و کشتن امام حسین و سپس غارت اموال و خاندان او و حتی بریدن انگشت امام برای غارت یک انگشترش میانداختند .
البته ما تا جایی که توانستیم ايستادگى كرديم و نگذاشتیم تعدادی از اماکن و امکاناتمان به دست مزدوران خامنهای بیفتد. صحنهها گاه چه دردناك بود اما غرور آفرین. و بارها در دلم شجاعت بچهها را از يك طرف و التزام و پایبندی تك تكشان به اصول و پرنسيپهاى مورد قبولمان را فى الواقع تحسین میکردم.
بالاخره ما هم به خیابان ۱۰۰ رسیدیم جایی که همه اشرفیها در آخرین عقبنشینی در آنجا جمع بودند. هر کس که وارد خیابان ۱۰۰ میشد سایرین با چشمانی خوشحال از سلامتیاش او را بدرقه میکردند. آنجا بود که یکی یکی اسامی خواهران و برادرانی را شنیدیم که ساعتی یا دقایقی پیش جانشان را فدای اشرف این دژ پایداری و آزادی مردم ایران کرده بودند و بعضاً ۲۰سال بود در اشرف با آنها بودم. اما میدانستم که این بهای مبارزه است و خونبهایی است که اشرف باید برای آزادی ایران بدهد. اگر در فیلمها دیده باشید یک برق خوشحالی و خنده پیروزی در چشمان هر اشرفی میتوانید مشاهده کنید، اين شعف پايدارى تا آخرين نفس در برابر دشمن خدا و خلق است و آزمايش پيروز كارزار صد برابر كه تازه شروع شده است و به روز سرنگونی خامنهای خیلی نزدیک شدهایم.
در دلم باز هم به خامنهای جنایتکار بیا بیا گفتم، تازه کجایش را دیدهای بیا تا درسی جانانهتر بهت بدهیم.
شب یلدا بشارت مهر ایران - بلندترين شب سال

یلدا ریشه در سنتهای اصیل ایرانی دارد و قدمت آن به عهد باستان میرسد. ایرانبان در این شب، گردهم آمده و با خوردن آجیل مخصوص شب چله و انار و هندوانه و شیرینی و میوههای گوناگون دیگر، شب را بهسر کرده و به پیشواز خورشید جهانتاب میروند، و این نشانهیی است از غلبه محتوم نور بر تاریکی.
شب اول دیماه، یعنی اولین شب زمستان، ازقدیم به نام یلدا معروف شده است، اما درباره وجه تسمیه آن میگویند که یلدا کلمهیی سریانی است که بهمعنای میلاد، و ولادت، و به روایتی زمان ولادت حضرت عیسی مسیح هم هست.
در فارسی، شب یلدا به شبی میگویند که از آن شب، درازتر نباشد و آن، شب آخر پاییز و شب اول زمستان است. شب اول دیماه که شب اول چله و درازترین شبها و قریب 14ساعت است.
آداب و رسوم خاص شب یلدا، در سراسر ایران، تقریباً در شکلهای مشابهی برگزار میشود. از آنجایی که شب و تیرگی از دیرباز در فرهنگ ایران، یادآور نحوست بوده است، مردم برای مقابله با نحوست تیرگی، در این شب تا صبح به جشن و پایکوبی میپرداختند.
اسناد و شواهد تاریخی، اینطور میگویند که یلدا از زمانهای بسیار کهن و دوران آیین مهر در بین مردم ایران رسم بوده است و در آن زمان شب یلدا شب تولد مهر، فرشته مقدس آیین میترا بوده است. از قرن چهارم میلادی به بعد شب یلدا درهمان شب میلاد مسیح قرار داده شده است. و درشعر شاعران و کلام گویندگان ایرانی هم این رابطه بین یلدا و تولد حضرت مسیح علیهالسلام آمده است، . مثلاًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً امیر معزی نیشابوری اینطور سروده:
ایزد دادار مهر و کین، تو گویی
از شب قدر آفرید و ازشب یلدا
زانکه به مهرت بود تقرب مؤمن
زانکه به کینت بود تفاخر ترسا
یعنی درابتدا شب تولد مهر بوده است، و بعداز ظهور حضرت عیسی علیهالسلام، این اعتقاد در مورد یلدا با میلاد آن حضرت بهم آمیخته شده است.
جالب این است که مهر درزبان فارسی، هم بهمعنی مهربانی و هم بهمعنی خورشید است و پیام حضرت عیسی علیهالسلام هم محبت و مهر بوده است.
اما در مورد میوههای شب یلدا هم خوب است که بگوییم که چرا میوههای خاصی نظیر هندوانه و انار درشب یلدا مصرف میشود؟ درشب یلدا میوههایی را مصرف میکردند که درتابستان وپاییز، فراوان است و دراین فصل که زمستان شروع میشود این میوهها دیگر وجود ندارند.
عامه مردم ایران عقیدهداشتند که اگر در شب چله از این میوهها روی کرسی بچینند و بخورند ازبیماریهای فصل زمستان تا آمدن دوباره میوه در امان خواهند بود. این نظیر عقیدهای است که ایرانیان قدیم داشتند که در ایام مهرگان اگر کسی قدری انار بخورد و گلاب بو کند آفات بسیاری از او دور خواهد بود.
یوسف روز به چاه شب یلدا بینیم
گر شبی خیمه فکندهست غمین ننشینیم
صبح تابان رهایی ندمد بیپیکار
خیز تا این شب بیداد و ستم برچینیم
خیز تا این شب بیداد و ستم برچینیم
وندرو روشنی چهره فردا بینیم
این شب تیرهی یلدای ستم ذوب شود
گر ره وصل به خورشید فدا بگزینیم
شب نیارد که بجان و تن ما چیره شود
زان که دلبستهی مهریم و مهرآئینیم
گر زمستان گذرد با شب و کولاک و تگرگ
ما بهاریم پر از مریم و پر نسرینیم
تلخوار ار گذرد شب پر مرگ و پر بیم
ما بشارت ده یک زندگی شیرینیم
فراخوان خانم مریم رجوی به اوباما و بان کیمون در مورد فراهم کردن حداقل تضمینها در جابجایی ساکنان اشرف

خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، با استقبال از میانجیگری مللمتحد و ایالات متحده برای پرهیز از خشونت و خونریزی و درگیری که این بار قطعاً ابعاد آن، بسا فراتر از گذشته میبود، با اعلام آمادگی اصولی ساکنان اشرف برای انتقال به کمپ آزادی، فراهم کردن تضمینهای حداقل برای تأمین امنیت و سلامت ساکنان اشرف را خواستار شد و به مداخله رئیسجمهور آمریکا و دبیرکل مللمتحد فراخوان داد. وی تأکید کرد با فراهم کردن تضمینهای حداقل بایستی از هرگونه خشونت و خونریزی دیگری تا زمان انتقال ساکنان اشرف به کشورهای ثالث، جلوگیری شود.
خانم رجوی به مللمتحد و اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا فراخوان داد این تضمینها را مورد حمایت و تأیید قرار دهند تا دولت عراق آنها را بپذیرد.
خانم رجوی با یادآوری اینکه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اعلام کرده است: ساکنان اشرف «بهطور رسمی پناهجو تحت قانون بینالملل» هستند و «باید از حفاظت بنیادین امنیت و سلامتیشان برخوردار باشند» گفت: از آنجا که دولت عراق، حفاظت ساکنان اشرف را توسط نیروهای آمریکایی یا نیروهای مللمتحد و اتحادیه اروپا و حتی استخدام شرکتهای خصوصی حفاظتی به هزینه ساکنان اشرف را نپذیرفته است، این «حداقلها»، خط قرمز بین یک جابهجایی اجباری و غیرقانونی را با یک راهحل و جابهجایی مسالمتآمیز و داوطلبانه، متمایز میکند.
تضمینهای حداقل از جمله شامل موارد زیر است:
-نظارت شبانه روزی مللمتحد و ایالات متحده در کمپ آزادی بهعنوان یک کمپ پناهندگی با پرچم مللمتحد و تضمین سلامت یکایک ساکنان بدون استثناء از اشرف تا آزادی و از آزادی تا کشور ثالث.
-لغو محاصره و هرگونه اذیت و آزار علیه ساکنان و دسترسی آزادانه آنها به خدمات پزشکی و برخورداری از حق دیدار خانوادهها و وکیلان آنها در داخل کمپ.
-عدم حضور نیروهای عراقی در داخل سیاج کمپ به ویژه بهخاطر امنیت و آرامش نزدیک به ۱۰۰۰ زن مسلمان و عدم مداخله در زندگی روزانه ساکنان.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۲۹ آذر ۱۳۹۰ (۲۰دسامبر ۲۰۱۱)
Tuesday, December 20, 2011
فقط 10روز به پايان ضرب الاجل باقي مانده است
خانم رجوی به ارجاع پرونده رژیم ایران به شورای امنیت و محاکمه خامنهای در دیوان کیفری لاهه فراخواند

خانم رجوی افزود: هرچند که این قطعنامه تصویر کوچکی از دردها و مصائب طولانی ملت ایران در زیر سلطه وحشیترین و خونخوارترین دیکتاتوری جهان معاصر را ترسیم میکند، اما به روشنی نشان میدهد که دیکتاتوری آخوندی با نقض سیستماتیک ابتداییترین اصول حقوقبشر و اعدامهای خودسرانه و اعمال مجازاتهای قرونوسطایی و تبعیض و ستم مذهبی و قومی و جنسی و با بیاعتنایی به تمامی کنوانسیونهای بینالمللی، هیچ سنخیتی با حقوقبشر و بشریت معاصر ندارد.
رئیسجمهور برگزیده مقاومت تأکید کرد: در برابر چنین رژیمی، ضروری است که تمامی دولتها بهویژه قدرتهای بزرگ و اعضای دائمی شورای امنیت به کلی از سیاست مماشات و تعامل با این رژیم ضدانسانی دستبردارند و در کنار مردم و مقاومت ایران برای آزادی قرار بگیرند.
خانم رجوی جامعه جهانی را فراخواند که پرونده نقض حقوقبشر توسط فاشیسم مذهبی را از طریق شورای امنیت به دیوان کیفری لاهه ارجاع دهند. مردم ایران میخواهند حکم جلب خامنهای صادر شود و بهخاطر جنایت علیه بشریت تحت محاکمه قرار گیرد.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۲۸آذر ۱۳۹۰ (۱۹دسامبر۲۰۱۱)
تصویب قطعنامه محکومیت رژیم آخوندی بهخاطر نقض وحشیانه حقوقبشر با ۸۹ رأی مثبت در مجمع عمومی ملل متحد

۸۹ کشور به قطعنامه محکومیت دیکتاتوری آخوندی رأی مثبت دادند که در مقایسه با آرای مثبت به قطعنامه کمیته سوم ۳رأی به آن افزوده شده است
کشورهای حامی رژیم ایران که به این قطعنامه رأی منفی دادند از جمله سوریه، کوبا، کره شمالی، چین و لبنان میباشند
تصویب این قطعنامه با آرای قاطع و بیش از پیش جامعه جهانی شکست بزرگ دیگری برای دیکتاتوری ضدبشری آخوندی در بحبوحه انزوای جهانی این رژیم است.
رئیسجمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی از تصویب قطعنامه محکومیت دیکتاتوری آخوندی در مجمع عمومی مللمتحد استقبال کرد و با تبریک به مردم ایران تأکید کرد: صدور ۵۸مین قطعنامه محکومیت علیه جنایات ضدبشری رژیم غاصب ولایتفقیه و رأی امروز عالیترین مرجع جهانی یعنی مجمع عمومی مللمتحد بیانگر تأیید و گواهی قاطع بشریت معاصر بر حقانیت مقاومت مردم ایران در برابر فاشیسم مذهبی برای نیل به آزادی و حاکمیت مردم است.
این رأی بینالمللی همچنین هرگونه مماشات و کمکرسانی به تداوم سلطه این رژیم ضدانسانی را مردود و محکوم میشناسد.
خانم رجوی تأکید کرد: در برابر چنین رژیمی ضروری است که تمامی دولتها بهویژه قدرتهای بزرگ و اعضای دائمی شورای امنیت به کلی از سیاست مماشات و تعامل با این رژیم ضدانسانی دستبردارند و در کنار مردم و مقاومت ایران برای آزادی قرار بگیرند.
زندگينامه مجاهد شهيد فائزة رجبي پرستويي كه با بهار آمد و با بهار رفت
(جملات زير از نامة «رجبي فائزه به خواهر مريم تير89» است. تصوير نامه نشان داده شود
«خواهر مريم نميگم كه هنوز شهادت پدرم برام سخت نيست و هنوز كامل ازش عبور كردم، هر از گاهي لحظات حسرت بودنش را ميخورم، اما بخدا همهاش از شما و برادر مسعود انگيزه ميگيرم. بعضاً به اين فكر ميكنم كه اگر من شما را نداشتم و اگر در ايران بودم، حتماً يعني صد درصد ديوانه ميشدم چون من پدرم را بيش ازهمه دوست داشتم».
فائزه از وقتي خودش را شناخته بود، پدرش را پشت ميلههاي زندان ديده بود. اما پدرش شهيد عبدالرضا رجبي قبل از آن كه دژخيمان خونش را بريزند، بذر يك عشق را در سينة فائزه و ديگر فرزندانش كاشته بود، عشق به آزادي و به آنها گفته بود كه اين عشق در جايي به نام اشرف و در دو نام، مسعود و مريم تجسم يافته است. و فائزه عاشق و عطشناك در حالي كه هنوز بسيار جوان بود براي يافتن آن گوهر ناياب پاي در سفر نهاد و به اشرف رسيد و از همان آغاز گويي براي رسيدن به نهايت اين راه، راه اشرف بسيار شتاب داشت.
او در حالي كه چون هنوز به سن قانوني نرسيده و در آموزشگاه اشرف به تحصيل مشغول بود در نامهاي به خانم مژگان پارسايي، التماس ميكند كه او را هر چه زودتر بهجمع رزمندگان بفرستند:
(قسمتهاي از تصوير نامه به خواهر مژگان)
«خواهرمژگان همون شب كه بچه هاي ارتش باخواهرمريم تماس داشتندخيلي حسوديم شد.بخواهم راست بگم لحظه داشتم مگه مامجاهدخواهرمريم نيستيم پس چرانبايددرنشستهاي شماباشيم…
خواهرمژگان التماس ميكنم قول ميدهم مجاهدخلقي باشم عين بابام عين حجت زماني يك درخواست جدي كه دارم اينكه بگذاريدماهم مثل مليكاوسپيده به ارتش برويم خواهش ميكنم باعرض معذرت ازاينكه وقت شمارا گرفتم باتشكرفراوان فائزه رجبي هنرجوي آموزشگاه پارسيان»
و اين چنين بود كه فائزه، بيتاب و شتابان، ره صدساله را يك شبه پيمود و در حالي كه فقط 20بهار بيشتر از عمرش نميگذشت، به كهكشان شهيدان و به پدرش كه او را آن همه دوست داشت پيوست. پرستويي كه روز 10 فروردين 1370 به اين زمين خاكي آمده بود، در 19فروردين به آسماني كه ميخواست پركشيد
Sunday, December 18, 2011
شمارش معكوس ضرب الاجل به پايان خود نزديك ميشود - براي دفاع ازجان انسانهاي بيگناه كمك كنيد
خاطره اي از يك صحنه رودرو با دشمن بدون سلاح
برای انتقال نفرات مجروح هر کس حاضر بود جان خودش را فدا کند تا کسی جا نماند. بهطور مشخص نزدیکی خیابان۱۰۰، حنیف و محمدرضا برای آوردن شهدا و مجروحان به صحنه رفتند، پیکر شهید مازیار (مجاهد قهرمان مسعود فضل اللهی) را محمدرضا با تعدادی از بچهها تا نیمه راه آوردند و من هم به سوی آنها دویدم و کمک کردم.
یک صحنه دیگر هم مربوط به غلامرضا بود. با اینکه نارنجک صوتی در ماشین او انداختند و همه ما فکر کردیم شهید شده یا حداقل چشم و گوشش آسیب دیده ولی از میان دودی که داخل ماشین را فراگرفته بود، یک مرتبه دیدیم که سربلند کرد و ماشین را از میان مزدوران و شلیکهای آنها بیرون کشید و نگذاشت به دست دشمن بیفتد.
یک صحنه فراموش نشدنی دیگر، صحنه رزم برادران مسئول وقديمى بود که شجاعانه ایستاده بودند در صورتیکه گلوله نزدیکیشان به زمین میخورد یا از کنارشان رد میشد ولی حتی بهصورت غریزی هم واکنش نداشتند و جلوی مزدوران متجاوز عراقی مىايستادند و شعار میدادند. دیدن آنها به من خیلی قوت قلب و شجاعت میداد.
Friday, December 16, 2011
فقط 13روز به پايان ضرب الاجل باقي مانده است
زندگينامة مجاهد شهيد حسن اواني

او نمونهاي بود از نسلي كه انقلاب ضدسلطنتي را به وجود آورد و سپس آرمان انقلاب را در مجاهدين يافت و به آن پيوست. در سال 59 دركسوت يك ميليشياي پرشور مجاهد خلق، به فعاليتهاي افشاگرانة سياسي عليه تجاوزات خميني به حقوق مردم ايران پرداخت.
حسن اواني به جرم همين فعاليتها، دستگير شد و سه سال از سال 60 تا 63 را با مقاومت و سرفرازي در زندان هاي ساري و ساير زندانهاي مازندران گذراند.پس از آزادي از زندان، باز به شوق مبارزه براي آزادي مردم، به تلاش برخاست و در سال 67 به ارتش آزاديبخش ملي ايران پيوست.
حسن در نبردهايچلچراغ و فروغ جاويدان با پاسداران خميني جانانه جنگيد. در عمليات مرواريد مسئوليتهاي خود را بهعنوان فرمانده يك گروهبا شايستگي به انجام رساند.
دوران پايداري دراشرف در سالهاي دهة هشتاد، دوران درخشان ديگري از زندگي او بود. حسن با وفاداري به آرمان آزادي مردم، سالهاي سخت پايداري را گذراند. تااين كه سرانجام در همين راه، در مسير دفاع از حريم اشرف، اين دژ استوار شرف مردم ايران خونش را نثار كرد.
او در يكي از تعهدنامه هايش در آبان 84 نوشته بود:
”خدا را شكر ميكنم كه اين افتخار به من داده شده كه در شهر اشرف بمانم و شرف انساني خودم را احيا كنم. انشاء الله كه خداوند ياري كند تا دو يار و عشقمان را به ايران ببريم
عاشقان چون بهوش باز آيند پيش معشوق در نماز آيند
پيش شمع رخش چو پروانه سرببازند و سرفراز آيند»
سلام بر حسن اواني روزي كه زاده شد و روزي كه در دفاع از شهر شرف به خون غلطيد
فقط 14روز به پايان ضرب الاجل باقي مانده است
به ياد شهيد قهرمان نسترن عظيمي

برگهایی از زندگی کوتاه اما پربار جاودانهفروغ اشرف، شهید مجاهد خلق نسترن عظیمی دزفولی
«میخواهم که با تمام قوا از ارزشهای سازمان دفاع کنم و در این کارزار بزرگ در کنار سایر اشرفیها در تمام صحنهها و رویاروییها هیهات مناالذله خودم را بگویم و تا آخرین قطره خونم در رکاب خواهرمریم بمانم» - از نامه مجاهد شهید نسترن عظیمی به مریم رجوی
بیقرار بود و برای پرواز رهایی لحظهشماری میکرد، تنها کلام بر لباش بیا بیا بود؛ این صدای نسترن است:
«در واقع این همون معامله خامنهایه، این همون معامله خامنهای با مالکیه که چون کار خودش رو تو قیام تو ایران تموم شده میبینه و اتفاقا ما پیام مجاهد شهید محسن دگمهچی رو همین چند وقت پیش شنیدیم. پیام ایشون به همه اشرفیها به همه اشرفنشانها و به همه مردم ایران ایستادگی، ایستادگی و ایستادگی بود و ما هم همونطور که از قبل گفتیم و الآن هم به ولیفقیه ارتجاع میگیم همین پیاممون بیا بیا بهشه. هر چی تو چنتهداری بیار، هر کاری میخوای بکن، ما ذرهیی از آرمان مون، ذرهیی از هدفمون کوتا بیا نیستیم».
«تعهد میدم که همیشه حاضر به جنگ باشم. همیشه شمشیرم آماده باشه. حاضرم، به خدا تا آخرش هستم فقط سازمان و رهبریام رو دارم. به همه چیز هم بیا بیا میگم». از نامه به رهبر مقاومت
چهار روز قبل از شهادتش گفت: «پیام ما بهعنوان مجاهد اشرفی بهعنوان زنان مجاهد اشرفی یک چیز بیشتر نیست، اونهم اینه که: ولیفقیه هر چی تو چنتهداری بیار. زرهی که سهله بیشتر از اینش رو هم بیار. ما خیلی وقته که بیا بیا مون رو گفتیم، الآن هم میگیم و تا وقتی تو رو سرنگون نکنیم مطمئن باش که ذرهیی از این مسیر و ذرهیی از این هدف مون کوتاه بیا نیستیم.
نسترن بیقرار بود. دل در گرو خلقی اسیر داشت و نبضاش همواره با آنان میتپید. در شب عاشورای سال۸۸ درحالیکه قیام در ایران جوشان و خروشان بود نوشت:
«اینجانب نسترن عظیمی در شب عاشورا و در شرایطی که خلق قهرمان، ایران را با خون پاک خود از هرگونه شرک و یزیدیان مطهر ساختند و عزم خود را جزم کردند تا یزید زمان را سرنگون سازند من هم بهعنوان مجاهد خلق که همه چیزم را فدای خلقم کردم و در مسیر عاشورا قدم گذاشتهام در شروع بهار ۷ خود را نیازمند میبینم که در مداری بسا بالاتر دوباره انتخاب کنم، دوباره به امام حسین حاضرم را بگویم و با ۱۲۰هزار شهید که اکنون خونشان به گل نشسته... عهدی دوباره میبندم و با برداشتن این قدم و هم سو با مردم ایران علیه ظلم و ستم خمینی و آل خمینی آماده و حاضر به جنگ هستم... . هیهات منا الذله. حاضر حاضر حاضر-۵-۱۰-۸۸».
وقتی نسترن عظیمی را دستگیر کردند، سال دوم کامپیوتر را میگذراند، دانشجویی فعال بود و در بسیاری از تجمعات اعتراضی دانشجویان بهخصوص در دانشگاه پلیتکنیک شرکت داشت و همین خاطر او را دستگیر کردند. نسترن مدتی را در بند ۲۰۹ بهسر برد. اما زندان اراده او را برای ادامه مبارزه به شیوه مؤثرتر جزمتر کرد. پس از آزادی از زندان، از طریق یکی از آشنایانش با مجاهدین و اشرف آشنا شد.
«تا آذر ماه ۸۵ که نیلوفر از اشرف برایم نامه داد. من نمیدانستم که سازمان وجود دارد. همین باعث کنجکاوی من شد. در اینترنت شروع کردم به سرچ و جست و جو... کم کم تصمیم گرفتم که به اشرف سفری داشته باشم و رابطهام را با سازمان قویتر کردم.
نسترن برای دیدار و آشنایی به اشرف آمد. اما در بازگشت به ایران، دستگیر شد. اما حال دیگر دنیایش عوض شده بود، آنچه در اشرف دیده بود تا اعماق وجودش رسوخ کرده و روح زلالش را سیراب کرده بود. وقتی با وثیقهیی سنگین آزاد شد، دیگر ماندن تحت آن حاکمیت ننگین و مشاهده دردهای مردم بدون اینکه بتواند کاری برای آنها بکند، برایش رنجی جانکاه و تحملناپذیر بود. او انتخابش را کرده بود، فکر ادامه تحصیل، وثیقه سنگین و تهدید دستگیری مجدد در مسیر، چیزهایی نبودند که بتوانند کمترین خللی در اراده او برای رسیدن به آنجا که برایش بیتاب بود، ایجاد کنند. او برای اشرف بیقرار بود و بهاشرف پیوست.
خودش در این مورد نوشته:
در این پروسه به این رسیدم که هیچکسی اتفاقی اشرفی نشده است. اشرف هم در خاک خلاصه نمیشود که ساده بتوان آن را بهدست آورد. برای اشرفی ماندن باید (قیمت) داد… الآن که این سعادت نصیبم شده است که در مقام یک اشرفی بتونم در این کار حضور داشته باشم تعهد… میدهم که این ۶سال پایداری را پر کنم…».
آنها که نسترن را در صحنههای نفسگیر ۶ و ۷مرداد دیده بودند چنین گواهی دادند:
«روز ۶مرداد، روز حمله به اشرف در مرداد۸۸، نسترن درصف اول بود و در مقابل مزدوران مهاجم میجنگید»
اما این بار در ۱۹فروردین، نسترن، نسترن دیگری بود. آخر او تعهد جنگ صد برابر داده و نوشته بود:
«من مجاهد خلق اشرفی با اشراف کامل به شرایط درسال قیام و خیزش متعهد میشوم که در راستای تحقق آرمانم گام بردارم و حاضرم برای تحقق آن بهایش را بپردازم این منم مجاهد خلق که فریاد سر میدهم هیهات منا الذله با عزمی راسختر از قبل در پیوند با شهیدان راه آزادی»
و این چنین بود که نسترن در حماسه فروغ اشرف در حالی که تنها ۲۴بهار را تجربه کرده بود، اما شهامت و جنگآوریش به سرداران جنگدیده و میدان آزموده میمانست؛ جنگی با دستهای خالی و تنهای بیسپر در برابر گلوله و تیربار و زرهی و هاموی باشد.
آری نسترن این چنین بر عهد و سوگند خود وفا کرد و خروش حاضر، حاضرش را در برابر دژخیمان به فریادی که طنینش تا جاودان باقی خواهد ماند مبدل ساخت.
Tuesday, December 13, 2011
فقط 16روز به پايان ضرب الاجل باقي مانده است
پرتاب لنگه کفش به سوی پاسدار احمدینژاد

نماینده صلیبسرخ بینالمللی خواستار تعویق ضربالاجل شد

این رسانه حکومتی مینویسد: در پاسخ به سؤالی درباره اینکه آیا آنها درباره بازگشت اعضایام کی او به ایران مذاکره کردند وی گفت، نماینده صلیبسرخ بینالمللی از دولت عراق خواست تا پروسه اخراج را برای چند ماه بعد از ۲۰۱۲ به تعویق بیندازد.
فقط 17روز به پايان ضرب الاجل باقي مانده است
Monday, December 12, 2011
تظاهرات بزرگ ایرانیان در مقابل کاخ سفید علیه حضور مالکی در واشنگتن و لغو ضربالاجل بستن اشرف
کنفرانس بین المللی پاریس با حضور رئیس جمهور برگزیده مقاومت- حفاظت از مجاهدان اشرف لغو ضرب الاجل سرکوبگرانه

پائولو کازاکا، نماینده پارلمان اروپا ۱۹۹۹- ۲۰۰۹:
خانم رئیسجمهور مریم رجوی و آقای شهردار، آقای وزیر، نماینده کنگره عزیز، فرماندار عزیز، همه شخصیتهای برجسته شرکت کننده که از اروپا و آمریکا آمدهاند.
دوستان عزیز، من بسیار خوشوقتم که در اینجا هستم و مدعوین را در این روز معرفی کنم. این روز را در شهر پاریس که قبلاً در سال ۱۷۸۹ اولین اعلامیه جهانی حقوقبشر در آن صادر شد و یک بار دیگر در سال ۱۹۴۸ یک اعلامیه جهانی دیگر صادر شد و امسال در ۲۰۱۱ اعلامیه دیگری در شمار دو اعلامیه قبلی و در همبستگی با مردم ایران که در ایران و کمپ اشرف هستند صادر میکنیم و این روز را برای آن گرامی داریم. ما یک برنامه بسیار بزرگ با سخنرانان متعدد داریم، الآن میکروفن را به آقای ژان فرانسوآ لوگاره، شهردار پاریس میسپارم تا سخنرانی خود را شروع کنند. بفرمایید
ژان فرانسوا لوگاره، شهردار منطقه یک پاریس:
خانم رئیسجمهور، آقای وزیر، همکاران منتخب گرامی، خانمها و آقایان،
من شهردار منطقه یک پاریس، وفادار به آرمان شما و مثل همه شما به آن چه که بر ۳۴۰۰تن از ساکنان اشرف میگذرد، حساس هستم. آنها هر روز زیر شکنجههای غیرقابل تحملی هستند. امروز اولتیماتومی غیرانسانی مستقیماً جانشان را تهدید میکند، نه فقط آزادی و حفاظت آنها را، که تا امروز هم رعایت نشده، بلکه جانشان هم مورد تهدید است. در این مدت، رژیم ایران بهخاطر همه نقضهای حقوقبشر برای پنجاهوهشتمین بار توسط مللمتحد محکوم شد. سالی که گذشت، در ۲۰۱۱، دولت ایران بیش از ۶۰۰تن را بدار آویخت. خانم کاترین اشتون، کمیسر عالی امور خارجه اتحادیه اروپا نگرانی عمیق خود را در مورد وضعیت ساکنان اشرف ابراز کرد و از تمام کشورهای عضو مللمتحد خواست که روی دولت عراق با تمام قوا فشار وارد آورند تا بتوان موقعیت لازم را فراهم آورد برای آن که سازمانهای حقوقبشری بینالمللی مثل کمیساریای عالی پناهندگی و یونامی بتوانند اقداماتشان را به اتمام برسانند و ساکنان اشرف را بهعنوان پناهندگان سیاسی ثبتنام کنند.
نماینده ویژه دبیرکل مللمتحد در عراق، آقای مارتین کوبلر، در برابر شورای امنیت مللمتحد نگرانیهایش را ابراز نمود. او از دولت عراق خواست اولتیماتومی را که بر ساکنان اشرف تحمیل کرده، به عقب بیاندازد. وزرای خارجه چندین کشور اروپایی از جمله هلند، انگلستان علیه این اولتیماتوم موضع گرفتند و محکوم کردند. آقای بان کیمون، دبیرکل ملل متحد، در گزارشش یک راهحل صلحآمیز برای ساکنان اشرف که حفاظت آنها را هم تضمین کند، تقاضا کرد. دولت عراق جابهجایی اجباری ساکنان را در این کشور در نظر دارد که فقط پیش درآمدی برای تهدید به کشتار در یک منطقه ناشناخته میباشد و ساکنان اشرف بدون تضمین حفاظتی توسط نیروهای غیرعراقی، منطقاً نمیتوانند آن را قبول کنند. بهعنوان یک منتخب فرانسه، ما همیشه حمایتمان را از مقاومت ایران و شهر اشرف ابراز نمودهایم. ما از دولت فرانسه میخواهیم مسئولیتهایش را به عهده بگیرد. ما از رسانههای فرانسه، رسانههای اروپایی میخواهیم وظیفه اطلاعرسانی و به صدا در آوردن زنگ خطر افکار عمومی را انجام دهند، چون این یک رژیم غیرانسانی و درحال ارتکاب جنایتهای مکرر است. این ارزشهای جامعه متمدن است که در اشرف پایمال میشوند و برای اعمال این تروریسم روانی روزانه از اقدامات غیرانسانی در اشرف استفاده میشود. فرانسه تاریخاً و بهصورت جهانی از اینکه مهد حقوقبشر است به خود میبالد. من از همه فرانسویان میخواهم که برای فشارگذاشتن روی دولت عراقبهپاخیزند و از شورای امنیت مللمتحد بخواهند نیروهای بینالمللی کلاه آبی را برای حفاظت ساکنان اشرف اعزام کند. حیات آنها در خطر است و همه ما باید بهپاخیزیم. در هر صورت از حضور وفادارانه شما متشکرم.
پائولو کازاکا: با سپاس فراوان از آقای شهردار ناحیه اول پاریس، حالا از خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران میخواهیم برای ما سخنرانی کنند.
سخنرانی خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت:
(ترجمه فارسی سخنرانی خانم مریم رجوی به زبان فرانسه)
به همه شما سلام میکنم.
در روز جهانی حقوقبشر به همه مبارزانی که برای این آرمان فداکاری کردند، درود میفرستم.
دانیل میتران فقید که ۳هفته پیش درگذشت از سمبلها نامدار این مبارزه بود که به او درود میفرستیم.
اجلاس ما درباره بحران انسانیاشرف در کشوری برگزار میشود که سرزمین حقوقبشر است.
اعلامیه «حقوقبشر و شهروند» بعد از انقلاب فرانسه الهامبخش مترقیترین قوانین حقوقبشر از جمله اعلامیه جهانی حقوقبشر بوده است.
امیدوارم این اجلاس به یافتن راهحلی برای یکی از حساسترین مسائل حقوقبشری جهان امروز یعنی وضعیت ساکنان اشرف کمک کند.
اجازه بدهید به زبان فارسی صحبت کنم.
شخصیتهای والامقام، صاحبنظران محترم، دوستان عزیز
امروز روز جهانی حقوقبشر است. شصتو سومین سالگرد روزی که مجمع عمومی ملل متحد اعلامیه جهانی حقوقبشر را بهعنوان «آرمان مشترکی برای تمام ملتها» تصویب کرد.نسبت به همه زنان و مردان شجاعی که برای این آرمان مبارزه کردند، ادای احترام میکنیم.
امروز صدای پروفسور کاظم رجوی، شهید بزرگ حقوقبشر ایران را دوباره میشنویم که گفت ما تاریخ حقوقبشر را با خون خود مینویسیم.شجاعان و قهرمانانی همچون ۱۲۰هزار از بهترین فرزندان مردم ایران که در ۳دهه گذشته توسط آخوندها اعدام شدهاند، و از جمله ۳۰ هزار زندانی سیاسی سرفرازی که در سال۶۷قتلعام شدند، از حقوقبشر، آرمانی رزمآور و پیشتاز ساختهاند.
زنان و مردانی که در اشرف در سختترین اوضاع و در شرایط مرگ و زندگی پایداری میکنند، پرچمداران سرفراز همین آرمان حقوقبشر هستند. پیام مقاومت کنندگان در اشرف و پیام بهپاخاستگان در سوریه و سراسر خاورمیانه این است: دیگر دیکتاتورها نمیتوانند به بهانه حق حاکمیت، مردم تحت سلطه خود را در خون و فاجعه غرق کنند.
اما پیشرفت آرمان حقوقبشر در جهان امروز با دیوار قطور سیاستها و منافع عقبمانده روبهرو است. از یک طرف دیکتاتوریهایی که قدرت خود را با سرکوب و جنایت حفظ میکنند. از طرف دیگر دولتها و زمامدارانی که از سر وادادگی و یا بهدلیل منافع حقیر در برابر این توحش سکوت میکنند.
حلق آویز جوانان ایرانی در خیابانها، شکنجه بیرحمانه زندانیان سیاسی توسط دژخیمان خامنهای، محاصره ضدانسانی ساکنان اشرف همچنین شکنجه روانی ۲۴ ساعته آنها با ۳۰۰ بلندگوی گوشخراش در برابر انظار همگان است. سکوت نسبت به این فجایع دیکتاتوریهای لرزان را جریتر کرده است. به این سکوت باید خاتمه داده شود. این نیاز جامعه بشری در سطح بینالمللی است.
دوستان عزیز!
بهرغم تمام توطئهها و فشارهای رژیم ملاها و دولت دستنشاندهاش در عراق، امروز جهان در کنار ساکنان اشرف است.۴روز پیش در اجلاس شورای امنیت، نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد خواستار به تعویق افتادن ضربالاجل سرکوبگرانه دولت عراق شد. او خواستار حفاظت جانهای ساکنان اشرف شد و تأکید کرد هیچ راهحلی بدون موافقت ساکنان اشرف قابلقبول نیست.
۳روز پیش همچنین نمایندگان کنگره آمریکا، در یک جلسه استماع بسیار قوی و ۲حزبی با انتقاد شدید به بیعملی دولت آمریکا، یک صدا ضربالاجل دولت عراق و ایده جابهجایی اجباری آنها را محکوم کردند. همچنین روز گذشته بارونس اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر اولویت امنیت ساکنان اشرف تأکید کرد.
در روزهای اخیر، شمار فزایندهیی از دولتها شامل هلند، کانادا، بلژیک، انگلستان و استرالیا خواهان تمدید ضربالاجل دولت عراق شدهاند.
پیش از این، پارلمان اروپا، مجمع پارلمانی شورای اروپا، بسیاری از پارلمانهای جهان، کمیسیون حقوقبشر پارلمان عراق و ۸۵ عضو این پارلمان، شماری از مقامهای ارشد عراق مثل معاون رئیسجمهور و معاون نخستوزیر عراق این ضربالاجل را مردود شناخته و قویاً جابهجایی اجباری را محکوم کردهاند.
در بیانیهیی که شمار امضاکنندگان آن تاکنون به ۱میلیون و ۵۰هزار نفر رسیده، مردم عراق تصریح میکنند که «ضربالاجل بستن اشرف و جابهجایی اجباری ساکنان آن در داخل عراق زمینهساز یک حمله و یک فاجعه دیگر است».
بله؛ جهان یک صدا به مظلومیت و حقانیت ساکنان بیدفاع و مقاوم اشرف گواهی میدهد. اگر مواضع مقاومت ایران و ساکنان اشرف بر اساس آزادی و حقیقت و عدالت نبود، آیا جهان را این چنین، به حمایت برمیانگیخت؟ قطعاً که نه. اما به راستی ساکنان اشرف و همه مدافعان آنها چه میخواهند؟ علاوه بر مردود شناختن ضربالاجل جنایتآمیز دولت عراق، آن اصول غیرقابل اغماضی که حداقل حفاظت ساکنان اشرف را تأمین میکند. کدام است؟
نخست اینکه اصل اساسی حفظ جان و امنیت ساکنان اشرف است. در هر طرحی، باید حفاظت ساکنان اشرف، با تضمینهای قابلقبول از جانب ملل متحد و آمریکا و اتحادیه اروپا، از جمله با نیروهای کلاهآبی ملل متحد، یا نیروهای آمریکایی و اتحادیه اروپا، تأمین شود.
دوم اینکه مجاهدین هیچ نیروی مسلح عراقی را در داخل کمپ خود نمیپذیرند. مخصوصاً برای امنیت و آرامش ۱۰۰۰ زن ساکن اشرف. زیرا تا بهحال ۲بار آنها را قتلعام کردهاند و تهدید به انواع و اقسام شکنجه و اعمال ایذایی. نیروهای عراقی نباید هیچ مداخلهیی در زندگی آنها در خلال انتقال به کشورهای ثالث بهعمل آورند.
سوم اینکه مطابق تصریحات گزارش دبیرکل ملل متحد به شورای امنیت، هر راهحلی برای اشرف باید با توافق هر ۲طرف یعنی ساکنان اشرف و دولت عراق باشد.
و چهارم: محاصره و همه اقدامات محدودکننده و تهدیدکننده از جمله کلیه احکام و درخواستهای دستگیری و استرداد، باید لغو شود.
دوستان عزیز!
ساکنان اشرف تا بهحال بارها اعلام کردهاند برای هر راهحلی جز نابودی و تسلیم آمادهاند. آنها طرح پارلمان اروپا برای بازاسکان در کشورهای ثالث را پذیرفتند.
آنها ۷ طرح جایگزین، ارائه کردند. از نو تقاضای پناهندگی دادند و در حال حاضر از نظر ملل متحد پناهجو محسوب میشوند. و همواره آماده مذاکره بوده و هستند و مانند ماههای گذشته برای همکاری با ملل متحد آمادهاند. آنها هر هزینهیی برای تأمین نیروهای حفاظتی خود را بر اساس کمک هموطنانشان برعهده میگیرند، حاکمیت ملی عراق را محترم میشمارند اما این بهمعنی آن نیست که با پای خود به قتلگاه بروند.
همچنانکه نماینده دبیرکل در جلسه روز سهشنبه شورای امنیت گفت حاکمیت هرگز نمیتواند بهانهیی برای نقض سیستماتیک حقوقبشر بینالمللی، حقوق انساندوستانه بینالمللی و حقوق پناهندگی شود. حقوقی که بهطور سیستماتیک و وحشیانه و خشن در طول ۳سال گذشته در مورد ساکنان اشرف نقض شده است.
از طرف دیگر تمام انعطافهای ساکنان اشرف و تمام ابتکارات دولتها و سازمان ملل متحد و تمام فراخوانهای عفو بینالملل و همچنین سایر سازمانهای مدافع حقوقبشر را تا بهحال دولت عراق با کارشکنی بیوقفه، با تخریب و توقف پروسه کمیساریا، با تلاش برای تعویض جای جلاد و قربانی و مقصر جلوه دادن ساکنان اشرف بهعنوان عامل اصلی این نابسامانی و این محاصره و این خشونتها.
بله دولت عراق این چنین پاسخ داده است. دولت عراق تا بهحال نشان داده است که هیچیک از قولها و تعهداتش درباره همکاری با ملل متحد و جامعه بینالمللی قابل اعتماد نیست. زیرا از ۳ماه پیش از تلاش سازمان ملل برای بازتأیید پناهندگی ساکنان اشرف جلوگیری کرده است.
زیرا موضع ملل متحد در خصوص بهرسمیت شناختن ساکنان بهعنوان پناهجو و برخوردار از حفاظتهای پایهیی را به کلی انکار میکند، زیرا درخواست کمیساریای عالی پناهندگان و درخواست نماینده دبیرکل ملل متحد برای به تعویق انداختن ضربالاجل را نادیده گرفته است،
زیرا درخواست کمیسر عالی حقوقبشر را برای انجام یک تحقیق بیطرفانه درباره کشتار ۱۹ فروردین گذشته نپذیرفته است. به همین دلیل در هرگونه راهحلی برای آینده ساکنان اشرف، موضوع حفاظت از جان و امنیت آنان باید توسط جامعه جهانی تضمین شود.
دوستان گرامی!
دولت عراق تلاش میکند حملات وحشیانه مکرر خود به ساکنان اشرف از جمله ۲بار قتلعام در اشرف را با شعار حق حاکمیت بپوشاند و توجیه کند.
آیا ۳۰۰ بلندگوی نصب شده در اطراف اشرف توسط وزارت اطلاعات آخوندها، یا ایستگاههای شنود و پخش پارازیت که آرم سپاه پاسداران، آرم سپاه پاسداران بر آن حک شده، علامت حاکمیت عراق است؟
آیا این واقعیت که به قول فرماندهان ارتش آمریکا سیاست در عراق توسط فرمانده سپاه قدس تعیین میشود، علامت حاکمیت چه کسی است؟
از هنگام تحویل مسئولیت حفاظت اشرف به دولت عراق، ورود کلیه نیازهای ساکنان به داخل کمپ با کنترل شدید و چند باره مأموران امنیتی صورت میگیرد. اما دولت عراق به بهانه اعمال حاکمیت مقررات یک زندان را بر اشرف حاکم کرده است. دولت عراق به بهانه اعمال حاکمیت، بیمارستان عراق جدید در مجاورت اشرف را به یک شکنجهگاه تبدیل کرده است.
همین دیروز رژیم آخوندی یکی از باندهای منفور خود را که بخشی از سپاه قدس است، تحت حمایت دولت عراق به کنار اشرف فرستاد تا دست به تظاهرات بزنند، به سوی اشرفیها سنگ و آجر پرتاب کنند و نسبت به حمایتهای جهانی از ساکنان اشرف واکنش نشان دهند.
در چنین وضعیتی اگر حاکمیت عراق بهانهیی برای اجرای خواست رژیم ایران و از بین بردن ساکنان نیست، پس دیگر چه معنایی دارد؟
به همین دلیل است که ما پیوسته بر مسئولیت آمریکا در بحران اشرف تأکید میکنیم و از ایالات متحده میخواهیم که بر طبق قوانین بینالمللی حفاظت ساکنان اشرف را تأمین و تضمین کند. و از آنها میخواهیم از جابهجایی اجباری ساکنان بیدفاع اشرف نیز جلوگیری کنند، زیرا این هم در مسئولیت و هم در توان آمریکاست. باید تأکید کنم که بهخصوص بعد از سفر مالکی به آمریکا، هر جنایتی که دولت عراق در حق ساکنان اشرف بهعمل آورد، آمریکا بهطور مضاعف در آن سهیم خواهد بود.
آمریکا مسئولیت دارد، زیرا بحران کنونی اشرف محصول بلافصل جنگ آمریکا در عراق است،
آمریکا مسئولیت دارد، زیرا با تکتک ساکنان اشرف برای تأمین حفاظتشان قرارداد امضا کرده است و ما امروز شاهدی از اشرف از فرماندهان ارتش آمریکا داریم که برای شما توضیح خواهد داد.
آمریکا مسئولیت دارد، زیرا حفاظت اشرف را به دولتی سپرد که دشمنی آن با ساکنان اشرف روشن بود،
آمریکا مسئولیت دارد، زیرا سند مصوب ملل متحد درباره آر.تو.پی را امضا کرده و باید برای ممانعت از جنایت علیه بشریت در اشرف دخالت کند،
آمریکا مسئولیت دارد، زیرا در شکلگیری دولت کنونی عراق سهم عمدهیی دارد
و آمریکا مسئولیت دارد، زیرا از نظر اخلاقی و انسانی نباید در برابر یک جنایت قابل پیشگیری دست روی دست بگذارد و سرانجام باید یادآوری کنم که اگر آمریکا باز هم به مسئولیت قانونی اخلاقی خود عمل نکند، این مطلوبترین امتیاز برای ملاهاست.
این چیزی است که بیشک مردم آمریکا در انتخابات آینده از آن نخواهند گذشت. حفظ جان ساکنان اشرف، حفظ جان ساکنان اشرف امر روشنی است. حق آنها برای حیات چیزی نیست که بتوان آن را بغرنج و نشدنی جلوه داد.
همچنان که در جلسه اخیر شورای امنیت، نماینده ویژه دبیرکل تأکید کرد جان ساکنان اشرف باید حفاظت شود.
وزارت خارجه آمریکا باید ارزیابیهای بیپایه، کهنه و کوتهبینانه کارشناسان خود را که مطلوب فاشیسم مذهبی است، دور بیندازد. بیعملی در مقابل اراده شوم آخوندها و وابستگان عراقی آنها را باید کنار بگذارند. آنها به بهانه حاکمیت عراق، میخواهند حق ارتکاب جنایت علیه بشریت را برای خود به کرسی بنشانند.
در مقابل خواست آنها تسلیم نشوید، در ریختن خون فرزندان مردم ایران خود را سهیم نکنید و به تعهدات خود و به قوانین بینالمللی و اصل «مسئولیت حفاظت» عمل کنید! این ضروری است. این لازم است و این در توان شماست.
دوستان عزیز!
در روز جهانی حقوقبشر، در حالی که رنجهای طولانی مردم سرکوب شده در زندانها و سراسر جامعه ایران ادامه دارد، ایمان داریم که مقاومت و پایداری مردم ایران دیو اختناق را مقهور خود خواهد کرد، فرشته به بند کشیده شده آزادی رها خواهد شد و حقوقبشر خیانت شده ایران احیا میشود.
سخنانم را با درودهای بیپایان به ایرانیان شجاعی به پایان میبرم که ماههاست در ژنو و در واشنگتن برای دفاع از اشرف در حال تحصن هستند. آنها ماههاست که در حال تحصن هستند یا در سراسر جهان در این کارزار شب و روز نمیشناسند و هر آن چه که در توان دارند انجام میدهند.
به آنها سخنان مسعود رجوی رهبر مقاومت را یادآوری میکنم که گفت: «شما شعلههای شرف و مقاومت یک خلق در زنجیر را نمایندگی میکنید». و چنان که او گفت: «نیروی وجدان و مقاومت ملت ما سرانجام پیروز میشود».
از همه شما متشکرم.
پائولو کاساکا:
خانم رئیسجمهور از شما بسیار سپاسگزارم.
گمان میکنم همه ما اظهارات و کلمات شما را در ذهن خودمان ثبت کردیم. فکر میکنم چارچوبی که ساکنان اشرف مطرح کردهاند، بهطور مطلق روشن و واضح است و آنها به قولهایشان عمل کردهاند. بهتازگی از سوی سازمان مللمتحد هم اعلام شده و بسیار مهم است. باید همچنان کوشید و پای فشرد، همچنان که خانم رجوی دقیقاً اشاره کردند، مانند کسانی که هر روز در ژنو و در آمریکا برای اشرف تلاش میکنند و چنین روحیهیی دارند، مطمئن هستم که ما پیروز خواهیم شد. باز هم برای این سخنان از شما متشکرم.
الآن بجاست فیلم کوتاهی را در مورد نقض حقوقبشر، که همچنان در ایران و اشرف ادامه دارد، ببینیم. همانطور که همه میدانند و خانم رجوی هم گفتند حاکمان عراق، هرگز این حقوق را رعایت نکردند و این مزدوران و نیروهای امنیتی رژیم ایران هستند که در آنجا قانون وضع میکنند و ساکنان اشرف را هدف حمله و خشونت قرار میدهند. از شما دعوت میکنم این فیلم کوتاه را باهم ببینیم.
بیل ریچاردسون، وزیر انرژی آمریکا ۱۹۹۸ـ ۲۰۰۱:
من بسیار خوشحالم که در اینجا در میان شما هستم. در این شهر عالی با چنین پنل برجستهیی، گروه بینالمللی از وزرای خارجه، دانشمندان، رهبران سیاسی، فیلسوفها، اروپایی، آمریکایی... جمعی از انسانهای فوقالعاده. بهعنوان یک آمریکایی میخواهم از ۲آمریکایی دیگر نام ببرم که خیلی مرا سربلند میکنند؛ یکی پروفسور درشویتز از دانشگاه هاروارد. اگر او حامی شما است بنابراین فرشتگان آمریکا هم حامی شما هستند، و من بسیار خوشحالم که او اینجا حضور دارد. وقتی من ابتدا وارد سیاست شدم، مردی که سبب شد در مبارزه انتخاباتی حیاتی در ایالت نیومکزیکو برنده شوم سناتور تد کندی بود. بسیار سربلندم که پسر او عضو کنگره پاتریک کندی اینجاست.
من افزایش حمایت از همه طرفها را دیدهام؛ رهبران اروپایی، رهبران آمریکایی در کشور خودم، جمهوریخواه و دموکرات. اندی کارد از دولت بوش، و خودم از دولت کلینتون، و بسیاری از دیپلوماتهای برجسته که اینجا حضور دارند و زیردست رؤسای جمهور از هر ۲حزب خدمت کردهاند، اکنون برای یک هدف مشترک متحد شدهاند. میزان حمایت افزایش داشته و این خیلی مثبت است. پارلمان اروپا وارد عمل شده است. در کنگره آمریکا حمایت برای این هدف افزایش یافته است. همچنین جامعه بینالمللی، که بهخاطر شما، فعالان حقوقبشر در سراسر جهان بهپاخاستهاند و تحت تأثیر این موضوع قرار گرفتهاند. بهطور خاص در اروپا. اما در عین حال، میبینیم که حکومت ایران رو به جامعه بینالمللی متخاصمتر میشود. میگویند به هر قیمتی سلاح هستهیی را میسازند. تازگی به سفارت انگلستان یورش بردند. به دولت عراق فشار وارد میکنند تا به کمپ اشرف حمله کند. ما صحنههای کشتار در کمپ اشرف را دیدهایم و شما تصاویر را مشاهده کردهاید. ما رژیم ایران را میبینیم که جامعه بینالمللی را به تمسخرمیگیرد و میگوید «بگذارید حول کم کردن انبارهای هستهیی شما، به راهحل برسیم».
بنابراین تخاصم رو به رشد را مشاهده میکنید. گروگانها، گروگانهای آمریکایی یا خارجی، را برای منفعت سیاسی وسیله قرار میدهند. بهتازگی یک گروگان آمریکایی را دیروز در فیلمیدیدیم. همزمان به شرایط در کمپ اشرف نگاه میکنیم. در ۶ماه گذشته اوضاع بهتر نشده، فکر میکنیم این مهمترین موضوع حقوقبشر است که بر جامعه بینالمللی تأثیر میگذارد. چون ۲۱روز دیگر، آنهایی که در کمپ اشرف هستند ممکن است با جابهجایی مواجه شوند. ما باید جلوی این جابهجایی را بگیریم، باید پشت آنها را داشته باشیم.
نماینده ویژه دبیرکل روز سهشنبه گفت «کمیساریای حقوقبشر باید پروسه خود را به پایان ببرد تا زمان کافی برای بازاسکان ساکنان اشرف به کشورهای ثالث فراهم شود. دولت عراق اما مخالف باقی مانده است».
امیدوارم که رئیسجمهور من، اوباما که هفته دیگر با نخستوزیر مالکی در واشنگتن دیدار خواهد کرد قوی و باور دارم که محکم خواهد بود.
سازمان مللمتحد و اتحادیه اروپا هم هستند که باید به مسئولیت خود قیام کنند. آنها باید جان ۳۴۰۰ مخالف ایرانی را حفظ کنند و از قدرت خود برای جلوگیری از جابهجایی اجباری استفاده کنند. بنابراین شرافت و ارزشهای جامعه بینالمللی مطرح است. باید به دولت عراق هشدار دهیم تا خشونت به کار نبرد و تعهدات بینالمللی آن دولت را گوشزد کنیم. باید ضربالاجل را برداریم. باید حقوق ساکنان را بهرسمیت بشناسیم. باید ایده جابهجایی داخل عراق را به فراموشی بسپاریم. باید به آن دولت بگوییم «باید با جامعه بینالمللی همکاری کنی، با سازمان ملل متحد». من چون خودم سفیرآمریکا در مللمتحد بودم میدانم که ۵ قدرت جهانی هستند که تاثیر میگذارند. آنها اعضای شورای امنیت هستند. کشورهای مهم دیگری هم در سازمان مللمتحد هستند ولی کشورهایی که قدرت «وتو» دارند، آمریکا، انگلستان، فرانسه، روسیه و چین باید رهبری بیشتر اعمال کنند. آنها باید پشت ساکنان اشرف را داشته باشند. بنابراین امروز به اینجا آمدهایم تا درباره آنچه باید انجام شود صحبت کنیم.
بگذارید سازمان مللمتحد پروسه خود را با این افراد طی کند. من ترجیح میدادم که کمپ اشرف همانجا که هست بماند. ولی بگذارید بازاسکان شوند، فکر میکنم که بسیاری از کشورهای اروپایی آنها را خواهند پذیرفت. حتی اینجا در این میهن بزرگ. ولی الآن با این مواجه هستیم که جان ۳۴۰۰ انسان در خطر است. و خیلی خوشحال شدم که شعارهای «زنده باد اشرف» را دیدم. فکر کردم در تظاهراتی در نیومکزیکو هستم چون «ویوا» (زنده باد) یک کلمه اسپانیایی است.
میخواهم به شما بگویم که به همراهی در این تلاش مفتخر هستم. مفتخرم که با رهبران دیگری که امروز اینجا هستند بنشینم. میخواهم به همه شما بگویم که هر کاری میتوانید انجام دهید. اگر پیامی از امید در اینترنت به کسی در داخل ایران میدهید، اگر دعایی است، اگر تماسی با رهبری مذهبی یا رهبری سیاسی خودتان دارید، الآن زمان عمل کردن است. ما همه میتوانیم سخنرانیهای خوبی ارائه دهیم، سخنرانی هم خوب است. ولی فراخوان بهعمل است که تعیین کننده خواهد بود. میخواهم از رهبری این جنبش، خانم رجوی، بابت شجاعت و رهبری شما، تشکر کنم. سخنرانی شما هم عالی بود و هر بار بهتر. به همکارانم هم میخواهم بگویم که، ما در آمریکا، چه جمهوریخواه و چه دموکرات، ژنرالها و رؤسای امنیت ملی، اعضای کنگره جمهوریخواه و دموکرات، ما باید نقش خود را ایفا کنیم. همچنین سازمان ملل متحد، و اتحادیه اروپا و جامعه بینالمللی.
متشکرم
سفیر میچل ریس، مدیر سیاستگذاری وزارتخارجه آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵:
خانمها، آقایان، مهمانان عالیقدر، حضار محترم و همه کسانی که در سراسر دنیا آزادی را پاس میدارید، متشکرم که من را در این روز ویژه برای حقوقبشر دعوت کردید. افتخار میکنم که با شما و با بسیاری از خدمتگزاران برجسته دولتی در این پنل باشم. همانطور که میدانید این اولین بار نیست که ما با هم جمع شدهایم تا با ساکنان کمپ اشرف اعلام همبستگی کنیم. این اولین بار نیست که ما با هم جمع شدهایم تا از طرف آنها صحبت کنیم. این اولین باری نیست که ما با هم جمع شدهایم تا از دولت اوباما بخواهیم کار درست را انجام دهد و مجاهدین خلق را از لیست خارج کند.
ما میدانیم که به شورای امنیت سازمان مللمتحد اخیراً در مورد شرایط کمپ از جمله احتمال بسیار واقعی خشونت هشدار داده شده است. ما درباره محاسبات دولت بغداد میدانیم. از نخستوزیر نوری مالکی که همین هفته گذشته به ساکنان با عنوان تروریست و شورشی اشاره کرد و تصمیمش برای بستن کمپ تا پایان امسال را تکرار کرد.
ما میدانیم که ساکنان بیدفاع کمپ اشرف همه سلاحهایشان را تحویل دادند و خودشان را تحت حفاظت آمریکا قرار دادند. ما همچنین میدانیم که ایالات متحده روی رژیم مالکی در بغداد نفوذ دارد. بهرغم بیرون کشیدن همه نیروهای رزمیمان تا آخر امسال، ایالات متحده به آموزش نیروهای عراقی و به ایجاد امنیت، کمک به توسعه و اقتصاد عراق ادامه میدهد. ما اهرم برای تأثیر روی رفتار عراق داریم، اگر بخواهیم از آن استفاده کنیم. تهدید معلق کردن حمایت آمریکا و کمک پولی به بغداد برای ما از نظر جان آمریکاییها و پول هیچ هزینهیی ندارد.
رئیسجمهور سابق بیل کلینتون در خاطراتش با جزییات دردآوری ناراحتی عمیق خود را برای کنار ایستادن و بیعملی، تعریف میکند.
با چند هزار نیرو و کمک متحدانمان، ما میتوانستیم جانها را نجات دهیم. تلاش نکردن برای توقف فجایع رواندا یکی از بزرگترین تأسفهای ریاستجمهوری من شد. چقدر عجیب که حالا همسر رئیسجمهور کلینتون، وزیر خارجه است و قدرت تصحیح بیعدالتی و جنایات در حال وقوع در کمپ اشرف را دارد. هیچکس از وزیر کلینتون نمیخواهد که نیرو بفرستد یا کمک متحدان اروپاییمان را به دست آورد. تنها کاری که باید بکند این است که مجاهدین را از لیست خارج کند و تضمین کند که ساکنان عبور سالمی به خارج از عراق میکنند.
آیا این تصمیم را خواهد گرفت؟ و آیا ظرف چند هفته آینده این را خواهد کرد؟ قبل از اینکه خیلی دیر شود. یا در چند سال آینده به همسرش میپیوندد و ابراز تأسف از آنچه میتوانست باشد، میکند. آیا ما بخش مشابهی در خاطرات او خواهیم خواند که چطور عمل نکردن برای توقف حمله نهایی به اشرف یکی از بزرگترین تأسفهای او در طول دوره تصدی سیاست خارجی آمریکا توسط وی شد.
همانطور که همه میدانیم زمان کوتاه است و نیاز بهعمل فوری است. الآن چکار میتوانیم بکنیم؟ ما میتوانیم فشار بر نخستوزیر مالکی برای تأخیر در بستن کمپ را ادامه دهیم و اجازه دهیم کمیساریای عالی پناهندگان سازمان مللمتحد کارش را بکند. باید به کمیساریا اجازه داده شود ساکنان را ثبتنام، تعیین هویت و مصاحبه با آنها را شروع کند. ایالات متحده و اتحادیه اروپا راههایی برای تأثیرگذاری روی این تصمیمگیری را دارند و ما میدانیم او میتواند تحت تأثیر قرار گیرد. ما میدانیم که او نسبت به تبلیغات منفی حساسیت دارد، با ادعای او در مقاله واشنگتنپست در هفته گذشته که در پی بهاصطلاح یک راهحل مسالمتآمیز برای کمپ اشرف است. وقتی هفته آینده به واشنگتن میآید، رئیسجمهور اوباما باید به او بگوید کمپ را باز نگه دارد و به کمیساریا اجازه دهد کارش را بکند.
ما همچنین باید ضربهپذیری ساکنان کمپ را تبلیغ کنیم. سکوت، دشمن امنیت و آزادی آنهاست. اوایل امسال جامعه جهانی با هم جمع شدند که از ساکنان بنغازی در لیبی در مقابل کشتار قریبالوقوع حفاظت کنند. آنها تصمیم گرفتند که دیگر هرگز جهان نمیایستد و قتل شهروندان بیگناه را تماشا نمیکند درحالیکه میتوانند عمل کنند و جانها را نجات دهند. بنابراین آنها به هم پیوستند و مسئولیت حفاظت جامعه بینالمللی را اعمال کردند. اگر بنغازی آری چرا اشرف نه؟ جامعه جهانی مسئولیت حفاظت از ساکنان بیگناه کمپ را دارد. صرفاً ممکن نیست که کنار بایستیم و کاری نکنیم. اگر «دیگر هرگز نه» به ساکنان بنغازی اطلاق میشود به ساکنان کمپ اشرف هم میشود.
جامعه بینالمللی نمیتواند ادعا کند خطری را که ساکنان کمپ هر روز با آن مواجهند، نمیداند. نه بعد از حوادث ۸آوریل امسال که ما اینطور بهوضوح در آن ویدئو چند دقیقه پیش دیدیم. به ما بستگی دارد که اطمینان یابیم همه صداهایمان کماکان شنیده میشود. نهایتاً دولت اوباما باید ترغیب شود که نقش فعالتر و تهاجمیتری علیه رژیم ایران بگیرد. همه ما گزارش ماه گذشته سازمان انرژی اتمی بینالمللی درباره بلندپروازیهای مستمر هستهیی رژیم ایران را دیدیم و ما توطئه رژیم ایران برای قتل سفیر سعودی در یک رستوران در واشنگتن دی.سی را چند ماه پیش خواندیم. دهها شهروند آمریکایی در این حمله کشته و مجروح میشدند، اگر موفق میبود.
به عبارت دیگر این یک اقدام به جنگ بود. همانطور که همه ما میدانیم ایالات متحده مسئولیت ویژهیی برای حفاظت از ساکنان کمپ اشرف دارد. این مسئولیت در ۳۱دسامبر تمام نمیشود. وقتی آخرین سرباز آمریکایی عراق را ترک میکند، این مسئولیت تمام نمیشود. این مسئولیت تنها وقتی تمام میشود که تمام ساکنان کمپ در امنیت و حفاظت باشند. و بتوانند زندگیشان را در صلح و با کرامت ادامه دهند. سریعترین، آسانترین و بهترین راه برای رسیدن به این هدف، خارج کردن فوری مجاهدین از لیست است. بسیار متشکرم.
پائولو کازاکا: همانطور که سفیر ریس گفت. اگر بنغازی بله، پس چرا اشرف نه؟ این واقعاً نکته دقیقی بود. حالا افتخار این را خواهیم داشت که به سخنان ژنرال سرتیپ دیوید فلیپس گوش دهیم. او یکی از شخصیتهای غربی است که شناخت کاملی از اشرف دارد. او در سال ۲۰۰۴ مسئولیت حفاظت از ساکنان اشرف را برعهده داشت، زمانی که من برای اولین بار به آنجا رفتم، افتخار دیدار با شما را نداشتم ولی نوشتههای شما را مطالعه کردم. شما نماد درستکاری در ارتش آمریکا هستید و افتخار بزرگی است که شما را اینجا میبینیم.
ژنرال دیوید فلیپس، فرمانده ارشد نیروهای حفاظت اشرف ۲۰۰۴ـ ۲۰۰۵:
خانم رجوی، میهمانان برجسته، و مهمتر از همه اعضای خانوادههای کسانی که در اشرف مجروح شدند یا هنوز داخل کمپ حضور دارند. افتخاری است که امروز اینجا باشم. من بیش از ۳دهه سرباز بودم. کمی بیشتر از ۱۰سال پیش برای اولین بار از وجود یک گروه ایرانی مطلع شدم. کسانی که زندگی خود را وقف دموکراسی در ایران کردهاند. درباره این گروه تحقیقات کردم. نمیدانستم که بعد از اندکی، خودم شخصاً با این گروه، رهبران آنها و مشکلاتشان در ارتباط قرار خواهم گرفت. ولی اول بگویم که من خودم قربانی تروریسم بودم. در ۱۱سپتامبر من مدیر امنیت ارتش در پنتاگون بودم. کمی بعد از آن بهعنوان افسر ارشد پلیس مسئول مأموریتهای بسیاری در عراق بودم. به نظرم مهمترین مأموریت سلامت و امنیت بیش از ۳هزار تن از اعضای مجاهدین خلق در کمپ اشرف بود. بله، افراد حفاظتشده در کمپ اشرف. وقتی آنها داوطلبانه سلاحهای خود را تحویل دادند، من آنجا بودم. وقتی همگی در کمپ اشرف سرجمع شدند، من آنجا بودم. من سایر مقرهای آنها را بعد از غارت و نابودی دیدم. من هنگام شناسایی فیزیکی تکتک مجاهدین خلق در آنجا بودم؛ شناسایی، تحقیق، اسکرین آنها و بهصورت فردی مصاحبه شدند. آیا ما تروریست یا مجرم یا فرد ناخوشآیند در بین هزاران مرد و زن پیدا کردیم؟ خیر. هر فرد بهطور کامل مورد تحقیق قرار گرفت و حتی یک نفر هم با اعمال جنایی مرتبط نبود. چند نفر جریمه پارکینگ پرداخت نشده داشتند. ممکن است کمی خندهدار به نظر برسد، ولی آن را گفتم تا اثبات کنم که با چه دقتی تمامی اعضای مجاهدین خلق را ما بررسی کردیم.
بهعنوان یک فرمانده باید کمی فاصله بگیرم و بیندیشم. چرا آنها را تروریست تلقی میکنند؟ من تلاش خودم را کردم، خیلی سخت تلاش کردم یک ادعای معتبر پیدا کنم. یک جرم آشکار یا پنهان، عمل جنایی، چیزی که نامگذاری مایوس کننده این گروه را توجیه کند. چیزی پیدا نکردم. سربازهایم از من سؤال کردند: «قربان آنها حامی دموکراسی، آزادی و بهطور خاص حقوق متساوی زنان هستند». جوابی برای سربازان خود نداشتم. بحث لفاظی نبود، من شاهد دست اول حقوق و اعمال متساوی در کمپ اشرف بودم. زمان قابل توجهی را صرف زندگی و کار در کمپ اشرف کردم. من افتخار این را داشتم که تقریباً تمامی رهبران ارشد کمپ اشرف و تعداد قابل توجهی از اعضای جوان آنها را بشناسم. بعد از اینکه تحقیقات لایه به لایه تمام شد، من پیام را به خانم پارسایی و فرمانده زهره، (که اکنون خانم خطاب میکنم)، آقای داوری و بسیاری از رهبران دادم که اکنون آنها عنوان افراد حفاظتشده تحت کنوانسیون ژنو را دارند. من شخصاً مسئول سلامت و امنیت آنها بودم. مأموریتی که بسیار جدی تلقی میکردم و میکنم. بله، حتی الان، هرچند مسئولیت مستقیم برای سلامتی و امنیت کمپ اشرف ندارم ولی کماکان احساس مسئولیت اخلاقی میکنم.
از سال ۲۰۰۳، هر کاری که از مجاهدین خلق طلب کردیم آنها همکاری کردند، همه چیز. ما روش کارهایی برقرار کردیم تا خودکفا باشند. تا بتوانند برخی از آماد خود را تهیه کنند. ولی مهمتر از هر چیز، اینکه توان پذیرش مهمان را داشته باشند. بهطور خاص اعضای خانواده خود را و قادر باشند آنها را ملاقات کنند. آیا در دوره من برخی از افراد مجاهدین خلق خواهان خروج بودند؟ بله البته تعداد اندکی، چند تن بلند شدند و رفتند. بقیه را به نیروهای ما تحویل دادند و ما به آنها پناه دادیم تا نقل مکان آنها تعیین تکلیف شود و جایی برای آنها پیدا کنیم. در آن زمان که اتهامات مبهمی درباره شکنجه و اینکه افراد خلاف میلشان توسط مجاهدین نگهداری میشوند وجود داشت. این اتهامات نادرست هستند. من دسترسی باز و بدون محدودیت به تمامی مکانهای کمپ اشرف را داشتم و از آن استفاده کردم. من بازرسیهای مستقل و بدون اعلام از قبل برگزار کردم و هرگز، هیچگاه مدرکی دال بر شکنجه یا نگهداری کسی بر خلاف میل خود پیدا نکردم. تازه تلاش کردم این اتهامات را اثبات کنم. ولی تنها چیزی که میتوانستم بدون شک و تردید اثبات کنم این بود که اتهامات کذب بودند. بعضی از اعضا که میخواستند خارج شوند، با خودرو توسط مجاهدین به در پایگاه عملیاتی من منتقل و پیاده میشدند. آیا مسائلی بین نیروهای من و مجاهدین خلق در اشرف وجود داشت؟ البته. ولی خیلی به ندرت بود و همه آنها با بحثهای ساده و تفاهم برطرف شدند. من بیش از ۱سال کار کردم تا به یک راهحل قطعی برای کمپ اشرف برسیم. بسیاری از فرماندهان ارشد نیروهای چندملیتی را به اشرف بردم تا نتیجهگیری خودشان را بکنند و همگی شگفتزده بودند که چرا اینقدر آنها را در برزخ نگهداشتهایم. در حالت ناامیدی عراق را ترک کردم و سال بعد که برگشتم دیدم چیزی تغییر نکرده است. هیچ راهحل قطعی نبود. در طول خدمت، مأموریت بازسازی پلیس عراق به من ابلاغ شد. در عین حال مشاور تخصصی ژنرال پترائوس در تمامی عملیات پلیس و امنیت، از جمله امنیت کمپ اشرف بودم. راهحل چیست؟ بعد از این چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ما به فشار خود ادامه میدهیم. ۳۴۰۰ ساکن کمپ اشرف بعد از تحقیقات کامل، یک قول حفاظتی دریافت کردند. این را خودم میدانم چون شخصاً به دیدار خانم پارسایی رفتم و این تعهد را ارائه دادم. خیلی بر سر آن تعهد، احساس مسئولیت میکنم، به قدری که حتی الآن حاضر به بازگشت به اشرف هستم. تا بین مجاهدین خلق و عراقیها، که بسیاری از فرماندهان ارشد آنها را میشناسم، میانجی باشم. به قدری با بهاصطلاح «تروریستها» احساس امنیت میکنم که دختر خودم را هم با خودم میبرم. او یک فعال حقوقبشر و حقوق زنان است. خیلی هم برای رفتن هیجانزده است. من بیم دارم که بدون میانجیگری، بدون ابتکارعمل سریع، جنایتی دیگر رخ خواهد داد. ما در گذشته شاهد حمله بیرحمانه به اعضای این سازمان بودهایم. و در چند هفته اگر این ضربالاجل به تعویق نیافتد دوباره شاهد آن خواهیم بود. «کمپ اشرف را ببندید»، این خیلی شوم به نظر میرسد، خصوصاً برای نفرات آنجا. وقتی صحبتهای دیگران درباره مجاهدین خلق و کمپ اشرف را میشنوید، چه کسانی هستند یا نیستند؟ باید سؤال کرد: «آیا واقعاً اطلاع دارند؟ آیا به اشرف رفتهاند؟ آیا این افراد را میشناسند؟ یا خبر دارند که در آن مقر ۳۶ کیلومتر مربع چه اتفاقی میافتد؟ یا اینکه لفاظیها را تکرار میکنند» ؟
من ساکنان کمپ اشرف را میشناسم. آنجا بودهام. آنجا زندگی کردهام. در سال ۲۰۰۴ وقتی ما به آنها قول سلامتی و امنیت را دادیم، به ما اعتماد کردند. چند مکان در دنیا وجود دارد که زیر نظر من قرار دارند. کمپ اشرف یکی از این مکانها نیست. میترسم که کمپ اشرف به سرعت به یکی از این مکانها تبدیل شود. خشونت میتواند متوجه این افراد بیسلاح بشود، میدانم بیسلاح هستند چون خودم شاهد تحویلدهی سلاحهای آنها بودم! مردان و زنان، جوانان، افراد مسن.
باید بلند و رسا فریاد زد که ما تن به خشونت علیه ساکنان حفاظتشده کمپ اشرف نمیدهیم. این ضربالاجل باید به عقب بیافتد. شرارت در تاریکی پیشرفت میکند، بنابراین بگذارید بر کمپ اشرف نور بتابانیم. من تلاش کردم در اشرف تروریست پیدا کنم ولی نتوانستم. تلاش کردم در کمپ اشرف شکنجه کشف کنم ولی نتوانستم. تلاش کردم افرادی را پیدا کنم که خلاف میلشان در کمپ اشرف نگهداری میشدند، ولی نتوانستم. فقط آرزو میکنم که دنیا گوش بدهد. خانم رجوی، بابت این فرصت کم، بابت تواضع و فروتنی شما در این شرایط نگرانکننده متشکرم و از فرصتی که توانستم با این گروه برجسته سخن بگویم از شما تشکر میکنم.
دکتر سینتیا فلوری، فیلسوف و استاد دانشگاه:
سلام به همگی.
ما میدانیم که آزمایش اعتبار حاکمیت ملی نه مصونیت از تعقیب بلکه مسئولیت حفاظت از کسانی است که در هر خاکی زندگی میکنند. بسیاری هستند که در مقابل فشارهای دردناکی که به اشرف وارد میآید، برانگیخته نمیشوند، درحالیکه ساکنان این قرارگاه بر اثر تشدید صداهای کرکننده بلندگوهای کارگذاشته شده توسط مزدوران محلی و مأموران واواک شکنجه شده، مضروب شده و بسیار آزار دیدهاند. مأموران محلی و واواک به شکل مرتب به این کار ادامه میدهند، آتش گشودن به روی افراد بیدفاع،
و چرا در قبال آن چه در اشرف رخ میدهد سکوت میشود؟ چرا اینقدر محافظه کاری؟ چون اشرف، اساساً تشکیل شده از مجاهدین خلق، سازمانی که مدتها لیستگذاری شده بود. البته از سال ۲۰۰۹ دیگر در اتحادیه اروپا دیگر با این برچسب تروریستی شناخته نمیشود، و امیدواریم و به نظر میرسد و بسیار اصرار داریم، که در هیچ جای دیگر تروریست تلقی نشود و بهطور خاص در آمریکا.
باید پرسید مریم رجوی طی ۲۰سال چه کرده است؟ جز اینکه به میزانی که قدرت را به دست آورده زنان را در مواضع مسئولیت و فرماندهی قرار داده و قوانین دیکتهشده توسط ملایان برای تسلط مطلق مردان بر زنان را به هیچ گرفته است؟ زنانی که بخشاً در زندانهای ایران قربانی بیشرمی قرار گرفته ولی از تندادن به آنچه کامو آن را عادت به نومیدی، بدتر از خود نومیدی، مینآمد خودداری کردهاند. از ۱۹۹۳، شورای رهبری مجاهدین از زنان تشکیل شده، و زنان در ارتش آزادیبخش ۳۰درصد نیروها و بیش از ۵۰درصد افسران را تشکیل میدادهاند.
کافی است اصولی که مریم رجوی مدافع آنهاست به یاد داشته باشیم. زیرا به نظر من این اصول بدون شک بهتر از هر نوع ضدتبلیغ کار میکنند. رأی مستقیم، آزادی تحزب و تجمع، احترام به آزادیهای فردی، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، ممنوعیت تفتیش عقاید، سانسور، لغو حکم اعدام، جدایی دین از دولت، تحمل گرایی، تحمل تمامی ادیان، بدون فراموش کردن برابری کامل زن و مرد، در حقوق مدنی و سیاسی، همچنانکه در حقوق اقتصادی و اجتماعی. البته، شرکت فعال زنان در امور عامه و انتخاب آزادانه لباس. استقلال قضات، اصل برائت، لغو شکنجه و مجازاتهای تحقیر آمیز. بهرسمیت شناختن اقتصاد بازار، سیاست خارجی ساخته شده بر مبنای همزیستی مسالمتآمیز بین کشورها، محکومیت فعالیت اتمی نظامی و حتی صرف ریسک آن. این ایران، همانی است که اشرف امروزه سمبل آنست. آن را در مقابل کشتار دولت ایران و عراق تنها نگذاریم.
آخرین کلام، طی روزهای آینده طوماری در مطبوعات منتشر خواهد شد که از همه شما دعوت میشود از آن حمایت کنید، خواهش میکنم همه آن را امضا کنید و در میان نزدیکان خود پخش کنید. این طومار خواهان لغو ضربالاجل بستن قرارگاه اشرف، حمایت از پیاده کردن طرح پارلمان اروپا و بالاخره ممانعت از جابهجایی اجباری ساکنان آنست. نخستین امضاکنندگان این طومار ریمون اوبراک، الیزابت بدنتر، روبر بدنتر، اینگرید بتانکور حاضر در اینجا، اود دو توئن حاضر در اینجا، آندره گلوکسمن حاضر در اینجا، فرانسواز اریتیه، هانری لوکلرک، ژان زیگلر صرفاً نفرات اصلی ذکر میشوند اسقف گایو میباشند، و بهزودی طومار مذکور در مطبوعات منتشر خواهد شد. بر شما و بر همه ماست که این طومار را به شکل گسترده توزیع و امضا کنیم. متشکرم.
پروفسور آلن درشویتز، معرفترین وکیل جهان در پروندههای جنایی:
بسیار متشکرم. یک انسان نمیتواند افتخار، امتیاز یا مسئولیت بیشتری از جلوگیری از مرگ یک انسان دیگر داشته باشد. معمولاً کار ما بهعنوان وکیل نشاندادن واکنش به چیزی است که قبلاً اتفاق افتاده است. امروز اینجا ما فرصتی داریم که از پیش عمل کنیم، اینکه در یک ظرفیت پیشگیرانه کار کنیم که مانع از وقوع جنایتی هولناک بشویم. سنت مذهبی من و همچنین سنت مذهبی اسلامی در این عقیده مشترکند که کسی که حتی یک انسان را نجات میدهد، مثل این است که تمام جهان را نجات داده است.
همانطور که قبلاً توسط افرادی که بیش از من میدانند، گفته شد. آنچه ایالات متحده میتواند بکند بسیار ساده و واضح است و ما قدرت جلوگیری داریم. ما قدرت این را داریم که مانع از بسته شدن کمپ بشویم. ما قدرت این را داریم که دولت عراق را وادار کنیم مسئولانه عمل کند.
الی ویزل به ما یاد داد که درس اصلی هولوکاست همیشه این است که تهدید دشمن را بیشتر باورکنیم تا قولهای دوست را.
و ما میبینیم که امروز همین امر بهصورتی فوقالعاده دارد رخ میدهد و تهدید دشمنان ساکنان کمپ اشرف آنقدر روشن است که چیزی را سعی نمیکنند مخفی کنند. گوش کنید! به بلندگوها گوش کنید به آنچه میگویند گوش کنید. آنها اغراضشان را مخفی نمیکنند. و قولها چطور؟ ایالات متحده قول داد. کشورهای بزرگ قولشان را نگه میدارند. افراد معتقد قولشان را نگه میدارند. ما تعهد داریم که قولمان را به افرادی که سلاحشان را تحویل گرفتیم، نگهداریم. وقتی به آنها گفتیم که هر سلاحی دارند را تحویل دهند به آنها قول حفاظت دادیم. قول دادن، تعهداتی میآورد. تعهدات بر طبق قانون، تعهدات بر طبق دیپلوماسی، تعهدات بر طبق اخلاق. با در نظر گرفتن این ملاحظات من جمعه گذشته به لاهه مسافرت کردم و با دادستان کل دادگاه جنایی بینالمللی ملاقات کردم. من به او یک پیشنویس حکم جلب ارائه کردم، علیه افراد و نامهای مشخصی در ایران بهخاطر انجام جنایات جنگی، جنایات علیه بشریت، تحریک به نسلکشی، درخواست برای نسلکشی.
او این حکم جلب را از من گرفت و به آن نگاه کرد و آن را خواند و من گفتم آقای کامپو آیا میدانید شاهدان این جنایات چه کسانی هستند؟ او گفت آیا شما شاهدی دارید؟ من گفتم بله. و من ۲۴ شهادتنامه به او دادم، شهادتنامههای افراد در کمپ اشرف. و گفتم آیا میدانید بر سر این شاهدان چه دارد میآید؟ همانطور که مافیا شاهدانش را میکشد، ملاهای ایران، مافیای ایران، قتل شاهدان جنایات علیه نسلکشی را برنامهریزی میکنند، شاهدان جنایاتشان علیه بشریت و جنایاتی که تحریک کردهاند، را میکشند. و این یکی از دلایلی است که چنین علاقه زیادی در ملاهای ایران وجود دارد تا اطمینان پیدا کنند شاهدان، شاهدان قتل، شاهدان شکنجه، شاهدان نسل کشی، شاهدان در کمپ اشرف آنجا را زنده ترک نکنند و من گفتم شما آقای کامپو بهعنوان دادستان وظیفه دارید شاهدانتان را حفاظت کنید.
راههای بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارد که میشود اعمال کرد و میتوانم به شما بگویم من توسط دادستان کل در لاهه تشویق شدم که هر کاری میشود را انجام دهیم. اختیارات دادگاه را گسترش دهیم، تا جنایات بالقوه وحشتناک را شامل شود، برای یک دادگاه هیچ کاری نمیتواند بهتر از تلاش برای جلوگیری از یک کشتار و جنایت علیه بشریت باشد. بنابراین گزینهها برای دادگاه جنایی بینالمللی چه هستند؟ اولین گزینه البته این است که ایالات متحده را متقاعد کنیم کار درست را انجام دهد. جالب است که سفیر ریس به درستی به کتاب عالی سامانتا پاور اشاره کرد «مشکلی از جهنم». سامانتا دانشجوی من در دانشکده حقوق هاروارد بود. و من به او مرخصی دادم که برود و کشورهای مختلف خارجی را ببیند و او دانشجوی من بود که آن نوع اطلاعات را جمعآوری کند که جمع کرد. و من یک کپی از آن کتاب را به پرزیدنت کلینتون وقتی اولین بار منتشر شد ارائه کردم. و بعد از اینکه او کتاب را خواند به من گفت چقدر تأسف میخورد که کار بیشتری نکرده که مانع از آن نسل کشیها شود. میدانید سامانتا پاور الآن کجاست؟ او در کاخ سفید است. رئیسجمهور ایالات متحده به او گوش میکند. وزیر خارجه به او گوش میکند. و من به شما قول میدهم وقتی امروز اینجا را ترک کنم قبل از جلسه دوشنبه به سامانتا پاور تلفن خواهم زد و به او کتابش را یادآوری میکنم.
و به سامانتا پاور خواهم گفت من نمیخواهم مجبور باشم کتابی بنویسم که «مشکلی از ناکجا آباد» نام داشته باشد چون این مشکلی از جهنم نیست. این مشکلی است که به آسانی قابل حل است. و راهحل در دست این دولت است. در دست رئیسجمهور ایالات متحده است که با رئیس دولت عراق ملاقات میکند. و اگر رئیسجمهور ایالات متحده در طول آن ملاقات ساکت بنشیند، رئیس دولت عراق با این برداشت جلسه را ترک خواهد کرد که او اجازه دارد کمپ اشرف را ببندد. بنابراین سکوت برای رئیسجمهور یک گزینه نیست. سکوت شراکت در جرم است. سکوت تسهیل کردن است. سکوت اجازه دادن است. و سکوت در چارچوبهایی، جنایت است. بگذارید توضیح دهم. قانون جنایی، نادیده گرفتن است، قانون جنایی، عمل نکردن در جایی است که مسئولیت برای عمل کردن وجود دارد. جنایات فقط اعمال نیستند، بیعملی هم هستند. قانون بینالمللی قبلاً به آنهایی اعمال شده که با بیعملی منجر به کشتار یا تسهیل آن شده است. و دولت ایالات متحده در موقعیتی هست که با سکوتش میتواند شریک جرم بشود. کشور ما نمیخواهد اینطور باشد. ما یک کشور عالی هستیم. ما یک رئیسجمهور معتقد داریم. یک وزیر خارجه معتقد داریم ما افراد معتقد با اختیارات داریم. ما میخواهیم کار صحیح را بکنیم. عمل نکردن آسان است. ولی عمل نکردن به روشنی مسئولیتی است که انجیل میگوید بیتفاوت در مقابل خون همسایهتان نایستید. این میتواند امروز کمپ اشرف را توصیف کند. ما نمیتوانیم در برابر ساکنان این کمپ بیتفاوت بایستیم.
کارهای دیگری هم هست که میشود کرد، علاوه بر رفتن به شورای امنیت و خواستن از شورای امنیت درباره این موضوع که بر سر رژیم ایران به دادگاه جنایی بینالمللی اختیارات بدهد. تحت پیمان رم این اجازه داده شده است و من فکر میکنم اگر یکی از کشورهای امضا کننده چنین درخواستی بکند، دادستان لاهه تشویق خواهد شد. همچنین حوزه اختیارات بینالمللی برای برخی از انواع جنایات و بیعملیها وجود دارد. حتی کشورهای امضا نکرده میتوانند مسئول شناخته شوند، آنها میتوانند حتی در دادگاههای داخلی خودشان مسئول شناخته شوند. و من میدانم همین حالا شکایاتی علیه ایالات متحده در دادگاههای آمریکا جریان دارد که آن را مسئول میشناسد و میخواهد که به تعهداتش عمل کند. میتواند بالقوه یک ادعای غرامت در دادگاه بینالمللی عدالت علیه دولت آمریکا، رژیم ایران و دولت عراق باشد. غرامتهای پیشگیرانه، درخواست اعمال اختیارات برای آنکه بخواهد کمپ بسته نشود. و بالاخره به این دلیل است که ما اینجا هستیم و آن دادگاه افکار عمومی است. بنابراین ما نباید ساکت کنار بنشینیم. ما سالها پیش گفتیم «دیگر هرگز نه» و آنچه میبینیم دوباره و دوباره و دوباره است. ما نباید ببینیم این دوباره اتفاق بیفتد. ما باید برای حفاظت از این افراد بیگناه اقدام کنیم. اگر کاری نکنیم خون بیگناهان مشترکاً روی دست جمع ما خواهد بود. زمانی برای صبر کردن نیست.
متشکرم.
اندرو کارد، رئیس دفتر رئیسجمهور آمریکا ۲۰۰۱ ـ ۲۰۰۶:
خانم رجوی، سخنرانان برجسته، خانمها و آقایان که در مورد کمپ اشرف نگران هستید، هفته آینده آمریکا ۲۲۰مین سالگرد الحاق متمم قانون حقوقبشر به قانون اساسی آمریکا را جشن میگیرد که یکی از مهمترین اسناد موجود در تاریخ بشر است. این قانون به من اجازه میدهد که اعتقادتم را بیان کنم، آزادانه سخن بگویم و با همفکرانم که در نگرانیهایم سهیم هستند در یک جا جمع شوم، اجازه میدهدکه به دولت اعتراض کنم و به مطبوعات آزادی کامل میدهد. این سالگرد احتمالاً در آمریکا زیاد جشن گرفته نمیشود، ولی فکر میکنم که در کمپ اشرف به خوبی برای آن جشن گرفته شود.
هفته آینده رئیسجمهور اوباما با نخستوزیر عراق ملاقات میکند، من دعا میکنم که رئیسجمهور اوباما ساکت ننشیند و دعا میکنم که از حق قانونی اولین مصوبه قانون اساسی آمریکا «قانون آزادی بیان» استفاده کند، دعا میکنم که او تجمع شما را بهرسمیت بشناسد، دعا میکنم که از دولت عراق حسابرسی کند و دعا میکنم که او سکوت نکند و آگاهی و شجاعت داشته باشد. چون همانطور که شما میدانید ایالات متحده آمریکا مسئولیت غیرقابل انکاری دارد. آمریکا تعهد کرده است که از ساکنان کمپ اشرف حفاظت کند. آمریکا به ساکنان کمپ اشرف قول داد که طبق قانون کنوانسیون ژنو از حفاظت برخوردار باشند. آمریکا مسئولیت دارد که به پیمانش عمل کند و مطمئن شود که نخستوزیر مالکی به خوبی میداند اگر به تعهداتش عمل نکند عواقبی برایش در بر خواهد داشت.
دلائل زیادی وجود دارد که ساکنان اشرف سزاوار آن هستند مورد حفاظت قرار بگیرند، آنها افرادی قوی هستند، نه اینکه به واسطه قدرت فیزیکیشان قوی هستند، بلکه به واسطه نمونه بودنشان در شجاعت، با قدرت دادن به زنان، با احترام گذاشتن به حقوق و قوانین، با پذیرا شدن از آزادی، با آزادی بیان، با بهرسمیت شناختن همه مذاهب، با در نظر گرفتن حقوق و منافع مساوی برای تمام مردم، نه عدهیی معدود.
ساکنان کمپ اشرف پایداری به تعهداتشان را نشان دادهاند، آنها با موفقیت بر بدبینی آمریکا به آنها غلبه کردند. آنها همگی حتی بیشتر از دولت آمریکا معتقد به قوانین هستند.
آمریکا موظف است تعهدش را عملی کند. آمریکا همچنین وظیفه دارد ارتقای موقعیت قانونی و بهرسمیت شناخته شدن سازمان مجاهدین را بهعنوان گروهی که تروریست نیست، بپذیرد. دادگاه در آمریکا آن را بیان کرده است و وزارتخارجه را به چالش طلبیده است که تصمیمش را بگیرد و زمان تصمیمگیری فرا رسیده است، در واقع خیلی از زمان آن هم گذشته است و این باید قبل از ملاقات نخستوزیر مالکی با رئیسجمهور اوباما اعلام شود. وزارتخارجه باید بگوید که سازمان مجاهدین خلق ایران یک سازمان تروریستی نیست و آنها باید از لیست خارج شوند.
پس من نمیخواهم این خبر را در هفته آینده بشنوم که آمریکا سکوت کرده است یا از این وضعیت که حقوقبشر نقض میشده، رضایت داشته است. در عوض من مایلم هفته آینده، هفتهیی باشد که آمریکا ماده اول قانون اساسی که در مورد حفاظت از آزادی سازمان مجاهدین خلق ایران در اشرف است را، جشن بگیرد.
خیلی متشکرم.
پائولو کازاکا: اکنون خوشبختم که بگویم آقای دوست بلازی، وزیر خارجه پیشین فرانسه طی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ وزیر بهداشت طی سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵، وزیر فرهنگ طی سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ و اکنون معاون دبیرکل سازمان ملل متحد.
فلیپ دوست بلازی، معاون دبیرکل ملل متحد، وزیر خارجه فرانسه ۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۵ :
با تشکر
خانم رجوی، آقای نخستوزیر، ژنرال، خانمها و آقایان نمایندگان پارلمان، و بهخصوص دوستان عزیز،
اگر امروز بعد ازظهر، اینجا با شما هستم، به این دلیل است که کمتر از ۲۱روز به پایان موعد اعلام شده غیرقانونی و ناعادلانه برای بستن اشرف باقیمانده است. اگر امروز در کنار شما هستم به این دلیل است که بهعنوان معاون دبیرکل ملل متحد، نمیتوانم بپذیرم دولت عراق به اعمال فشار برای اخراج ساکنان اشرف ادامه دهد. به این دلیل که این دولت در همه تلاشهای کمیساریای عالی پناهندگی و یونامی برای حل این بحران و جلوگیری از یک فاجعه جدی انسانی سنگاندازی میکند. اگر امروز با شما هستم برای یادآوری وضعیت است، و بالاخره برای درخواست از مطبوعات تا به جنایتی که زیر چشم ما انجام میشود توجه کنند.
بله، ساکنان اشرف پذیرفتهاند که در کشورهای ثالث مستقر شوند و طرح پارلمان اروپا را قبول کردهاند. بله در سال ۲۰۱۱ ساکنان اشرف درخواست پناهندگی بینالمللی و شخصی خود را برای تأیید مجدد موقعیت پناهندگیشان به کمیساریای عالی پناهندگی دادهاند. بله، در تاریخ ۱۳سپتامبر ۲۰۱۱ کمیساریای عالی پناهندگی اعلام کرد کلیه ساکنان اشرف بهعنوان پناهجو شناخته میشوند و این را بهصورت بینالمللی بهرسمیت شناخت و آنها را مورد حفاظتی قرار داد که دولت عراق باید بهرسمیت بشناسد.
در همینجا میخواستم به شجاعت دوستمان گوترز ـ مسئول کمیساریای عالی پناهندگی درود بفرستم. بله کمیساریای عالی پناهندگی اخیراً درخواست کرده است که ضربالاجل به ۶ماه دیگر تمدید شود، برای اینکه ساکنان اشرف بتوانند توسط کمیساریای عالی مصاحبه شوند.
بله، اگر امشب در کنار شما هستم، برای کمک به باز کردن چشمان جهانیان در مورد خطر جابهجایی ساکنان اشرف در داخل عراق است.
نه، جهان نمیتواند یک چنین جابهجایی را بپذیرد. چرا که این جابهجایی نه تنها موجه نیست، بلکه غیرقانونی نیز هست.
پراکنده کردن ساکنان در کل کشور بهمعنی ممانعت از هرگونه ارتباط آنها با جهان خارج است و ما چنین چیزی را نخواهیم پذیرفت.
و اگر امشب اینجا هستم، ژنرال، برای یادآوری این است که وقتی ایالات متحده در سال ۲۰۰۹ حفاظت اشرف را به دولت عراق سپرد، آنها با صدای بلند و علنی اعلام کردند دولت عراق به آنها تضمین کتبی برای حفاظت از حقوق بنیادین ساکنان اشرف داده است.
پس، بله، اگر با شما هستم، برای این است که بگویم، همانطور که ۲ قتلعام ژوئیه ۲۰۰۹ و آوریل ۲۰۱۱ گواه آنست، دولت عراق به تعهداتش عمل نکرد.
اگر کنار شما هستم، همچنین برای این است که من یک پزشک هستم و به نظرم فضاحتبار و ضد حقوقبشر است که از ورود پزشکان متخصص به کمپ اشرف برای درمان بیماران ممانعت شود. یا از خروج بیماران از کمپ جهت درمان ممانعت بهعمل آورند. امری که باعث جان باختن تعدادی شد، درحالیکه اجتناب پذیر بود. این یک عمل ضدانسانی است. و امروز، بهعنوان روز جهانی حقوقبشر، باید این را علناً اعلام کنیم که این یک عمل غیرانسانی است.
دوستان من، زمان آن فرا رسیده است که از اینجا در پاریس بگوییم:
اولاً ، هرگونه جابهجایی غیرقابلقبول است، مگر تحت حفاظت کلاه آبیها
ثانیاً ، همچنان که دبیرکل سازمان مللمتحد اخیراً یادآوری کرد، هیچ تصمیمی بدون توافق ساکنان اشرف و نمایندگان آنها نباید گرفته شود.
ثالثاً ، ثبت همه ساکنان اشرف از سوی کمیساریای عالی پناهندگی باید حتماً در داخل اشرف و نه در خارج از آن صورت بگیرد.
چهارم، هرگونه انتقال هر یک از اشرفیها باید حتماً پس از ثبتنام توسط کمیساریای عالی پناهندگی باشد.
و پنجم، اتحادیه اروپا، دولت فرانسه و همچنین دولت آمریکا، باید برای ممانعت از جابهجایی ساکنان به دولت عراق فشار بیاورند. برای تمدید ضرب الاجل، برای اینکه کمیساریای عالی پناهندگی بتواند کار خود را بهطور طبیعی در کمپ تحت حفاظت جامعه بینالمللی انجام دهد.
خانم، دوستان عزیز،
در این روز جهانی حقوقبشر، من بیش از هر زمان دیگر در کنار شما هستم. در کنار دلیران و قهرمانانی که شما، خانم، میگفتید، آنهایی که برای دموکراسی، برای آزادی و برای صلح مبارزه میکنند. بله در کنار کسانی که علیه دیکتاتورهای تشنه جنایت و شکنجه فیزیکی و روانی، پیکار میکنند.
من حضور خواهم داشت که به دبیرکل مللمتحد بگویم در عزمش برای این امر مهمتردید نکند، چرا که ما در کنارش هستیم.
با تشکر
پروفسور جفری رابرتسون، وکیل برجسته انگلستان با رتبه مشاورت ملکه:
خیلی ممنون. خانمها و آقایان،
آنچه که به ما امروز یادآوری شده است، دهم دسامبر، سالروز امضای اعلامیه جهانی حقوقبشراست. جمع شدهایم تا از جان انسانها محافظت کنیم چون بهدلیل رفتار عراق در سالهای اخیر، آنها در معرض مرگ یا جراحتهای جدی جسمی قرار دارند.
آنها پناهجو از ایران هستند و جهان مسئولیت حفاظت آنها را بر دوش میکشد. من اول وارد این قضیه شدم تا تحقیقاتی را بهعنوان قاضی سابق سازمان مللمتحد تحقیقاتی در بارۀ قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۱۹۸۸ (۱۳۶۷) انجام دهم. من با بازماندگان بسیاری مصاحبه کردم و بدون تردید نتیجهگیری کردم که یکی از بزرگترین سبعیتهای جهان بعد از جنگ جهانی بوده است. بدتر از راهپیماییهای مرگ ژاپن در اواخر جنگ جهانی دوم بود. بدتر از سربنیتسا بود چون هزاران زندانی سیاسی کشته شدند. بسیاری از آنها حکمشان را تمام کرده بودند، جوانانی که در اوایل ۱۹۸۰ بهدلیل تظاهرات ضد رژیم آیتاللهها دستگیر شده بودند. آنها قتلعام شدند، کمیتههای مرگ آنها را بدون محاکمه در دادگاه محکوم کردند. آنها را در گروههای ۶نفره در حیاط زندان از جراثقالها دار میزدند. یک جنایت هولناک که عاملان آن هرگز مجازات نشدهاند. امروز در بنگلادش یک دادگاه برای محاکمه مجرمین در سال ۱۹۷۱ شکل گرفته است. دادگاه سازمان مللمتحد پروندۀ کامبوج و جنایتهای ۱۹۷۹ را بررسی میکند. ما هرگز وارد تحقیق یا کیفر جنایت علیه بشریت توسط رژیم ایران نشدهایم، مردانی که اکنون رهبر و ولیفقیه هستند. رفسنجانی مثلاً. در گزارش من نتیجهگیری شده که بسیاری در حکومت فعلی رژیم دست در جنایت علیه بشریت ۱۹۸۸ داشتند. حالا مسأله خاص کمپ اشرف را داریم که به نوعی استمرار همان سوءنیت بیرحمانه ملاها است. . شهادت ژنرال فلیپس را امروز شنیدیم که تأیید میکند آنها بهطور رسمی بهعنوان افراد حفاظتشده تحت کنوانسون ژنو شناخته شده بودند.
خوب بگذارید به شما بگویم که وقتی بهعنوان یک فرد حفاظتشده تحت کنوانسیون ژنو شناخته و ثبت میشوید، این امر مشروط به زمان نیست. تا زمانی اعتبار دارد که دیگر نیاز به حفاظت نداشته باشید و آنها امروز نیازمند حفاظت هستند. بنابراین نه تنها تحت کنوانسیون ژنو حفاظتشده محسوب میشوند، بلکه در سال ۲۰۰۳ بررسی و مورد تحقیق قرار گرفتند و در نتیجه آن، معاون فرمانده نیروهای چندملیتی، ساکنان کمپ اشرف را، بهخاطر روح همکاری آنها برای بشریت، مورد ستایش قرار داد و بر تأییدیه نیروهای چندملیتی در برخورداری ساکنان از حفاظت در برابر خشونت و حق آنها بهعنوان پناهجو که به ایران استرداد نشوند و اعدام نشوند، تأکید کرد. بنابراین به نظر میرسید سلامتی آنها محفوظ بود، بعد از افشای مراکز مخفی اتمی رژیم ایران در نظنز و کمکی که به جهان کردند، این سلامتی تضمین یافت. و البته این کار کینه رژیم را نسبت به مجاهدین، عمیقتر کرد و رژیم فشار خود را برای نابودی اشرف بر دولت عراق شروع کرد.
نخستوزیر مالکی گفت: «من مصمم هستم به سازمان مجاهدین خلق ایران پایان دهم». و بهمحض اینکه نیروهای رزمی آمریکا شروع به ترک عراق کردند، او طرح خود را برای پایاندادن به آنها آغاز کرد. کشتار و حمله ژوئیه ۲۰۰۹ به وقوع پیوست که با ناامیدی توسط ناظران نظامی سازمان مللمتحد تماشا میشد. ظاهراً طراحی شده بود تا ساکنان را بترسانند و آنها را مجبور به ترک داوطلبانه کنند. اما به جای آن، عزم آنها را استوارتر کرد. بنابراین بهرغم سر و صدای بینالمللی در سال۲۰۰۹ مالکی محاصرۀ کمپ را ادامه داد و از ورود تدارکات غذایی و دارویی جلوگیری میکرد. و بعد البته در سال ۲۰۱۱ بعد از ترک کمپ ’گریزلی توسط آمریکا، مالکی دستور آن حمله وحشیانه را صادر کرد. حملهیی در آوریل با ۳۶ کشته و بیش از ۳۰۰ مجروح در اثر گلوله یا نارنجک. و اولین کسی که به عراق تبریک گفت کی بود؟ رژیم ایران بود که تبریک میگفت: «این قدمهای مثبت است که روابط فیما بین را تقویت میکند». احتمالاً قدمها مثبت بود چون دربرگیرندۀ کشتن افراد بیگناهی بود که هر ۲رژیم از آنها بیزار بودند. البته فریادهای بینالمللی سر داده شد، در کاخ سفید به گفته خودشان «عمیقا از تلفات نگران شدند» ولی به اندازۀ کافی «نگران» نشدند که بخواهند برای حفاظت ساکنان، سرانجام با خارج شدن نیروهای آمریکایی کاری انجام دهند. ضربالاجل مالکی ۳۱دسامبر است.
این کمپ میلیونها دلار خرج برداشته. کتابخانه، ساختمانها، مدارس... یک کمپ زنده و در حال کار است. بدون جبران خسارت نمیتوان آن را بست. و نمیتوان آن را بهنحوی بست که پناهندگان را در شرایط خطیری قرار دهد. قانون واضح است. ساکنان اشرف پناهنده هستند، آنها باید در برابر حملات نیروهای مالکی حفاظت داشته باشند.
مسخره است که دولت اوباما دست باز به دشمنان کمپ اشرف میدهد و برای لغو نامگذاری تروریستی اقدامی نمیکند. در انگلستان، دادگاه نه تنها نامگذاری تروریستی را لغو کرد بلکه گفت این کار غیر«عقلانی» بوده است. در اروپا هم نامگذاری لغو شده است.
بیش از ۱ سال است که دادگاه آمریکا به وزارتخارجه دستور بازبینی داد چون نامگذاری بدون طی مراحل لازم صورت گرفته بود. شکست وزارتخارجه برای بررسی این حکم، به آزار دهندگان ساکنان اشرف، یعنی رژیم ایران و دولت عراقی طرفدار ایران، بهانه صوری برای انکار حقوقشان میدهد.
هیچ شکی نیست که مالکی فردی بود که دستور حمله در ۲۰۰۹ را صادر کرد. هیچ شکی نیست که او فردی بود که دستور حمله در ۲۰۱۱ را صادر کرد. او برای انجام جنایت علیه بشریت، در قوانین بینالمللی متحمل مسئولیت فرماندهی است. پیشنهاد من این است که هفته دیگر که خواست به واشنگتن بیاید نباید از او استقبال کرد، بلکه باید او را دستگیر کرد.
آیا برای اعضای نیروهای چندملیتی توهینآمیز نیست که رفتار سرکوبگرانه این چنینی، از دولتی که خودشان بر سر کار آوردهاند دریافت کنند؟ بنابراین به این دلایل، پیشنهاد من این است، کمپ اشرف باید همچنان باقی بماند تا آخرین نفر از ۳۴۰۰نفر طی یک پروسه مناسب بهعنوان یک پناهنده تحت قانون بینالمللی شناخته شود. باور دارم که باید به آنها امکان عبور امن به خارج از عراق داده شود، رژیم ایران، امروز همان رژیمی است که در سال ۱۹۸۸هزاران زندانی بیدفاع مجاهدین خلق را اعدام کرد. و بزرگترین مخالفتی که با دستیابی رژیم ایران به تسلیحات اتمی میشود، این واقعیت است که این رژیمی است که پیشاپیش به خودش تضمین معافیت از مجازات شدن بهخاطر کشتار جمعی داده است و در صورتیکه به پای عدالت کشانده نشود، ممکن است بار دیگر به کشتار جمعی دست بزند.
پاتریک کندی: از همه شما بسیار بسیار متشکرم. خیلی مهربان هستید، متشکرم. افتخاری است که امروز اینجا با شما و رهبر شما خانم رجوی باشم. ۱/۵ماه پیش خواهرم «کارا» به ناگهان از پیش من رفت. مرگی نبود که کسی از ما انتظار آن را داشته باشد. یکی از اولین نامههای تسلیت که دریافت کردم از طرف خانم رجوی بود و از صمیم قلبم از او تشکر میکنم.
میتوانم امروز درباره رژیم ایران و اینکه چطور به دنیا تمکین نمیکند، صحبت کنم. چطور میخواهد با تولید بمب اتمی بقیه دنیا را تهدید کند. میتوانم از اینکه رژیم ایران تنها نیروی اصلی تروریسم در جهان بوده بگویم، چه از طریق صدور تروریسم با حزبالله یا صدور بستههای انفجاری که سربازان آمریکایی را در سراسر جهان میکشند. میتوانم از تهدید رژیم ایران برای ترور یک رهبر در خاک آمریکا و کشتن آمریکاییها بگویم. میتوانم تاریخ را مرور کنم که چطور رژیم ایران در صحنه بینالمللی الگوی تجاوز بوده است؛ ولی به این دلیل امروز اینجا حاضر نشدم. امروز آمدهام چون خانم رجوی گفتند «اولویت اصلی برای همه ما این است که موضوع را ساده کنیم». ما ۳۴۰۰ جان در خطر داریم و اولین مسئولیت ما همانطور که بقیه گفتهاند بحث سیاسی نیست، چون این یک جدال سیاسی نیست. این یک پرونده حقوقبشر است. درباره انسانهای بیگناهی است که جانشان در خطر است، مگر اینکه کاری انجام دهیم. بنابراین من مانند سخنرانان قبلی، از رئیسجمهورم، اوباما میخواهم از فرصت دوشنبه (دو روز دیگر) در واشنگتن استفاده کند و برای نوری المالکی روشن سازد که موضوع فقط به عراق مربوط نیست. موضوع ققط به ایران مربوط نیست. این موضوع مربوط به حقوقبشر است و آمریکا میخواهد جانب حقوقبشر را بگیرد و نمیگذارد این کشتار صورت گیرد.
میخواهم به تمامی مشاوران رئیسجمهور از وزارتخارجه که او را برای ملاقات با نوری المالکی آماده میکنند بگویم، مقدم بر هر چیز دیگر جملهیی از بحث امروز جا مانده که مناسب است، «اگر از تاریخ نیاموزی، تاریخ محکوم به تکرار است». وزارت خارجه! ما آموخته ایم! قبل از حمله ۲۷ و ۲۸ ژوئیه۲۰۰۹، وزیر گیتس با نوری المالکی دیدار کرد. دولت عراق به او اطمینان داد که اقدامی نخواهند کرد، ولی کردند. در ۷آوریل وزیر گیتس بار دیگر با نوری المالکی دیدار کرد و اطمینان حاصل کرد که اتفاقی نمیافتد، و روز بعد مالکی فرمان حمله سربازان به اشرف را صادر کرد.
«یک بار گولم بزنی، شرم بر تو باد! دو بار گولم بزنی، شرم بر من باد!» این بر وجدان مردم آمریکا سنگینی میکند. نباید بگذاریم نوری المالکی یک بار دیگر، به ما دروغ بگوید. ۲بار این کار را کرده، وقتی با وزیر گیتس در ژوئیه ۲۰۰۹ و ۷آوریل ۲۰۱۱ دیدار کرد. آقای رئیسجمهور نگذارید این اتفاق دوباره بیافتد چون اگر نوری المالکی در تاریخ ۱۲دسامبر با شما دیدار کند، و ۳هفته بعد مرتکب یکی از بزرگترین تجاوزات حقوقبشر و جنایت علیه بشریت با حمله به ۳۴۰۰ پناهنده بیسلاح کمپ اشرف بشود، این دیگر برای کشور ما خیلی زیاد است، کشور ما نمیتواند بگوید که «از چنین رخداد و قتلی اطلاع نداشتیم». به ما گفته شده! ۲بار شاهد آن بودهایم! نگذارید از این بهانه استفاده کنیم که «ما خبر نداشتیم که این قرار بود اتفاق بیفتد».
۵۰سال پیش، او جایی در اروپا از آزادی دفاع کرد. عموی من رئیسجمهور کندی سخنرانی ماندگار خود را ایراد کرد که «من یک شهروند برلین هستم». منظورش این بود که تمامی انسانهای زمین به آزادی، که آن زمان در مردم برلین تداوم پیدا میکرد، اهمیت میدهند. من بارها گفتهام و دوباره میگویم، همان شعار ولی به زبان امروزی ما «من ایرانی هستم». آزمایش برای تمامی بشریت آزاد، چه آمریکا، یا فرانسه یا آلمان یا هرکجا باشند. آزمایش تمامی بشریت این خواهد بود: «من اشرفی هستم».
با تشکر فراوان
آندره گلوکسمن، نویسنده و فیلسوف از فرانسه:
«ببینید من اگر اینجا هستم نه بهعنوان هوادار است و نه همراه و همرزم یا هر چیز دیگری از این قبیل. از نظر من سخنان خانم رجوی بسیار بسیار خوب و ارزشمند است، و اگر عکس این را میگفت، من با او موافق نمیبودم، اما مسأله این نیست، مسأله اشرف است. مسأله ارتکاب جنایتی است به نام «بیتفاوتی».
کافی است اظهارات مسئولان عراقی را بخوانیم که میگویند ساکنان اشرف از ملاحظات و حفاظتهای پیشبینی شده در قوانین جنگ برخوردار نیستند، زیرا سرباز و جنگجو به حساب نمیآیند و غیرنظامیان خلعسلاح شده هستند. از سوی دیگر، دولتیان عراقی به ما میگویند: اما درعین حال آنها از قوانین بینالمللی تضمین کننده حفاظت غیرنظامیان، نظیر کنوانسیونهای ژنو، نیز برخوردار نیستند. پس هیچ حقی ندارند، هیچ تضمینی برایشان وجود ندارد. تنها نکتهیی که عراقیها روی آن انگشت میگذارند این است که میگویند آنها تروریست هستند. به عبارت دیگر نه تنها آنها را از هیچ ضمانت حقوقی برخوردار نمیدانند، بلکه به آنها انگ هم میزنند. به همین دلیل است که ما میتوانیم نتیجهگیری کنیم وقتی تا این حد سوءنیت وجود دارد، از لحظهیی که بتوانند ساکنان اشرف را این سو و آن سو پراکنده و از انظار ناپدید کنند، بهنحوی که افکار عمومی جهانی نتواند بر آنچه درحال وقوع است، متمرکز شود، آن چیزی که دولت عراق بهدنبال آن است. بله این را میگویم که خطرات بزرگ واقعی در کمین خواهد بود. دقیقاً به همین دلیل است که میگویم آری تنها مسأله یک وضعیت اضطراری خطرناک مطرح نیست، بلکه ریسک بزرگی برای خود ما نیز وجود دارد، که عبارتست از ریسک بیتفاوتی از ناحیه ما، بیتفاوتی مجرمانه، بیتفاوتی جنایتکارانه. و این امری است که بهرغم تمام اعلامیهها و سخنرانیها ممکن است روی دهد.
هنگامی که قومی به خودمختاری میرسد، چنانچه جشن آزادی خود را با یک قتلعام آغاز کند، این شروع مبارکی برای بقیه قضایا نیست.
همه میدانند که ریسک رخدادهای خشونتبار در عراق بالا است. و اگر اجازه دهیم دولتی دست به کشتار زنان، کودکان و شهروندان بیسلاح بزند، پس وای بر عراق و آینده غمانگیزی که پیش رو دارد.
نکته آخر اینکه وقتی از جنایت بیتفاوتی صحبت میکنم، نقل قولی است از یک نویسنده اتریشی به نام هرمان بروگ هنگامی که در سال ۱۹۴۵ از آمریکا به اتریش بازگشت، به این ترتیب مورد پرسش خبرنگاران قرار گرفت که: «اما واقعاً شما فکر میکنید ما همه نازی بودیم، هیتلری بودیم؟» و هرمان بروگ با لبخندی پاسخ داده بود: «به هیچوجه. در اروپا هیتلریها اقلیتی بیش نبودند. اما جنایت بزرگتری وجود دارد که راه را برای جنایات هیتلر هموار کرد و آن جنایت بیتفاوتی بود. هنگامی که اعمال خشونتبار علیه غیرنظامیان در آلمان، اتریش و سراسر اروپا بالا گرفت، آری در همان هنگام همگی ما با هیتلریها همدست شدیم».
اینجاست که من میگویم این درس تاریخ هنوز باقی است، هنوز زنده و واقعی است. چنانچه ما اجازه دهیم جنایتی در اشرف روی دهد، به این ترتیب یک چک سفید امضا به دست تمام دیکتاتورهای دنیا دادهایم و بهخصوص دیکتاتوری که در همسایگی [عراق] است یعنی تئوکراسی ایران.
در خاتمه بگویم که یک جنبش عملی جهانی علیه جنایت بیتفاوتی وجود دارد. این جنبش را خود ایرانیها آغاز کردهاند با «بهار ایران». و تظاهراتی که علیه جعل و تقلبات انتخاباتی برپا کردند. و ادامه آن را با «بهار عرب» دیدیم، که در آن مورد هم بر بیتفاوتی در قبال استبداد قلم بطلان کشیده شد. به دیکتاتور گفتند: «برو پی کارت»! در نهایت هم امروز دهها هزار نفر در مسکو تظاهرات کردند و به این وسیله آنها نیز با مقاومت در برابر تقلب انتخاباتی، بیتفاوتی را رد میکنند. همین جنبش علیه بیتفاوتی است که من از دولت آمریکا میخواهم به آن بپیوندد. در غیراین صورت خود را در طرف رژیم ایران، سوریه و رژیم عراق قرار خواهد داد درحالیکه جلوی این رژیم را به سادگی میتواند بگیرد، اما اگر جلویش را نگیرد، خود به همدست قاتل مبدل شده و در طرف پدرخواندههای رژیم ایران و دیگر رژیمهای مستبد قرار خواهد گرفت. ۲پدرخواندهاین رژیمها شناخته شده هستند: نامشان روسیه و چین است. پس امروز هم مسأله نجات جان انسانها در بین است و هم انتخاب اردوی خود».
اینگرید بتانکور، گروگان فرانسوی ـ کلمبیایی ـ کاندیدای ریاستجمهوری کلمبیا:
این من هستم که از بودن در میان شما خوشحالم، نه فقط خوشحال، بلکه مفتخر، از بودن با شما، همگی شما، در میان سخنورانی این چنین استثنایی، به همان اندازه انگیزاننده. و بعد بودن در میان شما، در میان کسانی که رنج میبرند، و انتظار میکشند، و دلبستگی عمیقی با اشرف دارند. این ضربالاجل چه کلمه منزجر کنندهیی است:
این یک استراتژی است، زیرا رژیم تهران به دموکراسی علاقهیی ندارد. چون انتقاد را نمیپذیرد، چون اعتراض را نمیپذیرد. چون سر میبرد، چون صداها را در گلو خفه میکند، چون ترس میپراکند. چون قبلاً اینکار را کرده، و سخنرانان قبل از من به این موضوع اشاره کردهاند، از بین بردن ۳۰هزار تن در سال ۸۸، ما کجا بودیم؟ ما کجا بودیم که اقدامی نکردیم؟ امروز مشکل است همان سؤال را مجدداً از خودمان بکنیم، چون اینترنت وجود دارد، ارتباطات وجود دارد، دقیقه به دقیقه، فیلمی که در آغاز این کنفرانس پخش شد، تصاویری که دیروز گرفته شدهاند، در مورد آنچه در اشرف رخ میدهد شهادت میدهند. دنیا دیگر نمیتواند بگوید چیزی در این مورد نمیداند، نمیتواند بگوید ما آن را مطلع نکرده بودیم و خبر نداشته است. بدین ترتیب امروز بودن در اینجا یعنی بودن درجایی که باید بود. مبارزه برای اشرف یعنی مبارزه برای آزادی. اشرف شاید تنها جزیره باقیمانده مردان و زنان آزاده باشد، در این قاره، و در خاک نزدیک به ایران. شما در اینجا ایرانیان آزاده هستید، ولی دور از خاکی که به آن عشق میورزید، خاکی که دلتان به سویش پر میکشد، خاکی که آرزوی دیدن مجدد آن را در دل میپرورانید. و واقعیت این است که این مردان و زنان اشرف کسانی هستند که شما را نمایندگی میکنند، در این امیدتان، نه تنها برای شما، بلکه برای مردم ایران که به زنجیر کشیده شدهاند. مردمی که در نزدیکی مرز ایران و در داخل ایران به زنجیر کشیده شدهاند و قدرت بیان حرفهایشان را ندارند.
مبارزه بهخاطر اشرف مبارزه بهخاطر امکان فکر کردن بهگونهیی دیگر است. حق زیستن بهنحوی دیگر. حق فعالیت بهنحوی دیگر، متفاوت با چیزی که آخوندها قصد تحمیلش را به همه جهان را دارند. بدین ترتیب مبارزه برای اشرف، همانگونه که بهخصوص پاتریک کندی اظهار داشت، عبارت است از مبارزه برای هر یک از ما، برای آنچه ما از این جهان انتظارش را داریم، آنچه در زندگیمان انتظارش را داریم.
ما حق نداریم منتظر شویم. ما دولتی در مقابل خود داریم که به ما میگوید آنها، به دلائلی نامعلوم، جابجا خواهند شد، دلائلی که با زندگی ساکنان اشرف رابطه دارد. دولتی که میگوید جوابگوی زندگی کسانی است که متهمشان میکند هیچ استاتویی ندارند و هیچ حقی. کسانی که به تروریست بودن متهمشان میکند، تروریستهای فاقد سلاح، تروریستهایی که توافقنامه با ایالات متحده آمریکا امضا کردهاند. آمریکا با تروریستها توافقنامه امضا نمیکند. تعجبآور است.
دولت مالکی میگوید جوابگوی حیات آنهاست. همانگونه که طی سالهای گذشته و بهخصوص در دو مورد پاسخگو بوده است. در سال ۲۰۰۹ میگفت مسئول حیات است. در زمانی که ساکنان اشرف مشغول مذاکره با دولت عراق بودند، سرمیز مذاکره با دولت عراق، تانکها وارد شدند. و کشتار شروع شد. در ۲۰۱۱، چند ماه پیش، فقط چند ماه پیش، همان سناریو تکرار میشود. سفیر آمریکا یک پیام بهوسیلهایمیل برای مسئولان اشرف میفرستد و به آنها اطمینان خاطر میدهد، از جانب دولت عراق، که خشونتی در کار نخواهد بود. و چند دقیقه بعد تانکها وارد میشوند. و ما تصاویر را دیدهایم، تصاویر این سربازان عراقی، که مانند تکتیراندازان بهدنبال این هستند که چه کسی را به قتل برسانند. آیا این متجاوز است که میخواهد به ما اطمینان بدهد از جان ۳۴۰۰تن، که ما در اینجا برای دفاع از آنها گرد آمدهایم، محافظت خواهد کرد؟
بدین ترتیب بسیار متعجب میشوم، زمانی که با دیپلوماتهایی مواجه میشوم که وانمود میکنند میتوان به قولهای دولت مالکی اعتماد کرد. شاید این راحتتر باشد، شاید سهلتر باشد، اینکه به خود اطمینان خاطر داد در زمانی که انسان دچار ترس است، زمانی که انسان منافعی دارد، منافعی سوای زندگی انسانها. متأسفانه در جهانی زندگی میکنیم که بعضاً منافع دیگر، بهخصوص زمانی که به اقتصاد راه میبرند، از زندگی انسانها اهمیت بیشتری پیدا میکنند. اما اینجا هم باید نگاهی به عقب انداخت، و از تاریخ فرا گرفت. سیاست مماشات را ما قبلاً آزمودهایم. میدانیم کارآیی ندارد، در مقابل خودکامگی، در مقابل خودرأیی، در مقابل جنون قدرت، سیاست مماشات، نشانه ضعف تلقی میشوند، نشانه جبن، و کاری فراتر از جری کردن طرف مقابل برای انجام جنایتش صورت نمیدهند، انجام جنایتی مصون از تعقیب در سایه جبن طرف مقابل. خیر، ما این کاره نیستیم. ما در طرف سکوت، جبن و مماشات نیستیم. ما اهل ضعف نیستیم. ما اهل قانون، عدالت و روشنایی هستیم.
اود دوتوئن، بنیانگذار فوروم زنان برای اقتصاد و جامعه:
خانم رجوی، اینگرید که از دیدنش در اینجا خوشحالم وکسی چه میداند که او از چه چیزی سخن خواهد گفت، کسی که سرکوب شده و محبوس شده بود.
خانمها وآقایان: امروز تصمیم گرفتم در میان شما باشم وخودم را شریک مسأله شما بدانم و بهخصوص زنان کمپ اشرف را مخاطب قراردهم. زیرا میدانم که آنها دارند سخنان ما را گوش میدهند. بنابراین سخنانم بهخصوص خطاب به آنهاست.
پرواضح است که جابهجایی ساکنان کمپ اشرف به مکانهای دیگر در کشور عراق، بدون حفاظت سازمان مللمتحد و بدون اینکه کمیساریای عالی پناهندگی بتواند با آنها مصاحبه کند، بسیار خطرناک است. به نظر میرسد که اگر درخواست دولت عراق فقط خروج آنها از کمپ اشرف بود، این دولت باید تسهیلات لازم برای کار کمیساریای عالی پناهندگی را فراهم میکرد.
از روز سیزدهم سپتامبر کمیساریای عالی پناهندگی سازمان مللمتحد موافقت خود را برای شروع تأیید پناهندگی ساکنان اشرف، اعلام کرد. این عمل میبایست سریعاً انجام میگرفت تا ساکنان اشرف در اسرع وقت به کشورهای ثالت و امنی، منتقل شوند.
آنها شعله امید برای آینده تمامی جوانان ایرانند. برای این رژیم بنیادگرا آنچه که خیلی غیرقابل تحمل و خطرناک است، وجود همین مقاومتی است که در آن زنان نقش برتر دارند. به همین دلیل است که میخواهند آن را نابود کنند. به مدت سه سال با ۳۰۰بلندگو آنها را تهدید کرده و به آنها بهخصوص به زنان فحاشی میکنند تا بدینوسیله آنها را تحقیرکنند. راستی چرا ملاها اینقدر از زنان میترسند؟ درمجموع، چرا همه دیکتاتورها از زنان میترسند؟
بله این موضوع جالب و مورد تحقیق امروز ماست. در نظر بگیرید حکومتی را که اگر زنان با اتحاد خود آن را به دست آورند. اگر زنان به قدرت برسند باید امواج تغییراتی را که بهدنبال خواهد آورد، به نظاره نشست. هرگز نباید فراموش کرد که نصف انسانیت را زنان تشکیل میدهند و این دلیلی بر مشروعیت ما بر روی کره خاکی است. حق حیات بر روی کره خاکی برای زنان و مردان، یکسان است. بنابراین چطورمیتوان نصف بشریت را مطیع، دهان بسته و تحقیر کرد. برتری جنسی باید متوقف شود. این نه تنها به نفع زنان، بلکه به نفع بشریت است. در شروع قرن بیستویکم بر کره خاکی نسیم دموکراسی درحال وزیدن است. زنان با مطالبه عدالت بیشتر، مساوات بیشتر و آزادی بیشتر، پرچمداران آن هستند.
این حق من است که در این روز جهانی حقوقبشر، در مقابل شما شجاعت بینظیر خانم مریم رجوی را ستایش کنم. سرسختی و شهامت او برای شما دارای یک پیام متفاوت است. برای اینکه او یک زن است و بهرغم برتری جنسی که در ابتدای این قرن حکمرانی میکند با این حال او شهامت دارد. در سیاست و اقتصاد این مردان هستند که حاکمند و جایگاهی که برای زنان قائلند، زیردست بودن است. حکمرانی از آن آنان و فرمانبری از آن ماست. با خانم رجوی از این شوخیها نمیتوان کرد. اگر فکر میکنیم چیزی را که ایشان از آن دفاع میکند حق است، صادقانه است، خیری برای بشریت دارد، به نفع ساکنان کمپ اشرف بهخصوص به نفع زنان اشرف است، ماهم که درغرب زندگی خیلی راحتی داریم باید خطر را به جان خود بخریم. گرچه زندگی عادی روزبهروز سختتر میشود ولی ما هم باید تعهداتی را به گردن بگیریم. من به نوبه خودم احساس میکنم هرچه بیشتر خود را متعهد میکنم خود را بهتر حس میکنم. در خاتمه، موضوع اطلاعرسانی، من را بهطور طبیعی به ایران میبرد. عدم اطلاعرسانی وسیلهیی است که ملاها برای خفه کردن صدای جنبش اشرف به کارمیبرند. چون اشرف تنها شانس برای مردم در مقابل دیکتاتور مذهبی است، همان اندازه که قدرت حاکم در ایران از این زنان و مردان میترسند، به همان اندازه جامعه بینالمللی وظیفه دارد که از آنها حفاظت کند.
از همه شما متشکرم.
نخستوزیر سید احمد غزالی:
خانم رئیسجمهور، خواهر محترم مریم رجوی، دوستان عزیز، برادران و خواهران عزیز، سلام بر شما.
من آخرین سخنران هستم. از آنجایی که باید زمان را ذخیره کرد، من از آن چیزی که همراه با شما شنیدم استفاده میکنم
پس من سخنم را به این ۲تصویر خلاصه میکنم ولی قبل آن میخواستم یک نکته بگویم با اجازه شما خانم در مورد آن چیزی که ژنرال دیوید فیلیپس گفت.
همچون شما، ساعتی پیش سخنان این ژنرال را شنیدم، سرهنگ سابق، فرمانده سابق که معرفی شد بهعنوان یک سرباز سابق.
وی در یک شهادت تکاندهنده، از جمله به ما گفت که او دوست داشت که دخترانش به اشرف بروند که ببینند جامعه ایرانی با دیدگاه مقاومت ایران چطور کار میکند و اینکه ببینند در این جامعه زن ایرانی چه جایگاهی دارد
ژنرال دیوید فلیپس که در سمت راست من نشسته بود، من با احترام و با تمام وجود به شما درود میفرستم، چرا که سقف اخلاقی شهادت شما، صداقت و شجاعت شما این چهرهیی که ما از مردم آمریکا دوست داریم را روشن میکند. و خدا را شکر که شما تنها نیستید.
از دهههای پیش، مردم ایران اولین قربانی تصویر کاملاً غلطی هستند که در مورد واقعیت مقاومت ایران و در مورد واقعیت رژیم ملاها منتشر شده است.
خوشبختانه شما تنها نیستید، حتی اگر یکی از شروع کنندگان هستید و من نام همه را نمیگویم. من با افتخار سخنان پاتریک کندی را شنیدم، کسی که به خوبی این نام را حمل میکند، این چنین سرفرازانه و همه سخنرانان دیگر، چون تقریباً سه سال است، یعنی سه سال پیش، زمانی که آمریکا ـ طبق توافقات سوفا ـ میخواست مسئولیت را بهطور عام و حفاظت از اشرف را بهطور خاص به ارتش عراق منتقل کند، که ما بهصورت روزانه این تهدید را لمس کردیم. یک تهدید چند جانبه که هر روز بیش از پیش سنگینتر و خطرناکتر بر روی ساکنان اشرف سنگینی میکرد. هر روز، تأکید دارم هر روز، گاهی اوقات هر ساعت. از محاصره ضدبشری میگذرم، از تمام اقدامهای شکنجه روانی میگذرم و فقط به ۲کشتاری که تنها صحنههایی از آن را دیدیم اشاره میکنم: ژوئیه ۲۰۰۹ و آوریل ۲۰۱۱.
این تهدیدات افزایش پیدا کردند ولی شکر خدا آگاهی بینالمللی در مورد خطر هم افزایش پیدا کرد و به یمن مداخله بخشهای وسیع جامعه مدنی و جامعه سیاسی در اروپا و در ایالات متحده آمریکا، در نهایت موضوع اشرف بهصورت کاملاً متفاوت نسبت به ۳ماه پیش یا نسبت به ۳سال پیش مطرح میشود.
آیا باید از این راضی شد و کوتاه آمد؟ نه
جنایت علیه بشریت شروع شده است. برای مثال در سال ۱۹۸۸ شروع شده است. وقتی که طبق ۲فتوا، خمینی کادر قانونی «محارب» یعنی دشمن خدا را به وجود آورد و فتوای دوم که اعلام میکرد هر مخالف رژیم، دشمن خداست.
در این کشور فتواها بهمعنی قانون هستند. و با استناد به این ۲قانون، او در سال ۱۹۸۸ در کمتر از ۳ماه، ۳۰هزار عضو مقاومت ایران را اعدام کرد. کسانی که قبل از آن از دادگاههای همین رژیم حکم گرفته بودند. برخی حکم ۳سال، برخی ۱۰سال، برخی ۸سال، احکام زندان. و دقیقهیی بعد، این احکام زندان تبدیل به حکم اعدام شد و به اجرا گذاشته شد.
مشکل دولت عراق نیست، مشکل رژیم ایران است. برای اینکه دولت مالکی چیزی نیست جز مجری سیاستهای رژیم ایران که دستگاه قضاییه آن، همه کسانی را که مخالف رژیم محسوب میشوند، محکوم کرده است، بهویژه ساکنان اشرف را.
دولت عراق چیزی جزی یک مجری نیست، من نسبت به دولت عراق حتی در حد صفر هم اعتماد ندارم. برای اینکه پیش از این قراردادی را که با آمریکاییها برای حفاظت از اشرف امضا کرده بود، نقض کرد. و به جای حفاظت از ساکنان اشرف، این دولت اولین حمله کننده به اشرف بود. بنابراین، چنین دولتی که اکنون میگوید آنها را تحت حفاظت خود میگیرم، اصلاً نمیتوانیم اظهاراتش را باور کنیم. و اگر آن را باور کنیم، به همدست آن تبدیل میشویم. می گویند ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا وقتی که با شوروی سابق در حال گفتگو برای خلعسلاح بود، فرمول پرآوازهیی را پیش کشید و گفت: من اطمینان میکنم، اما بررسی میکنم. برای ما، اما بررسی کردن کردن جایی ندارد، چون برای بررسی خیلی دیر است،
بنابراین اعتماد به دولت عراق، در حد صفر است.. برای اینکه اولاً ، از یک طرف احکام اعدام را داریم که از سال ۱۹۸۸صادر شده و هربار بهمناسبتهای مختلف اجرا شده است. دوم، اینکه ما با دولتی سروکار داریم که با ۲ دیکتاتور رابطه دارد. یکی دیکتاتوری مذهبی ایران، و یکی هم دیکتاتوری غرب خود در سوریه، که ما رفتار آن را با همه موانع میبینیم. در نتیجه، میبینیم، همزمان که ۳۱دسامبر را بهعنوان ضربالاجل مشخص میکند، دلایلی از سوی دولت مالکی مطرح میشود و در همین حال، آشکارا دروغ هم میگوید. وقتی میخواهد برای اخراج اشرفیها دلیل بتراشد، مدعی حق حاکمیت مردم عراق میشود. یعنی حضور اشرفیها معادل حاکمیت یک کشور بیگانه در یک ناحیه عراق است و نقض حاکمیت من است و تصمیم گرفتم شما را اخراج کنم. اما کجا؟ اگر گفته بود: من شما را به آلاسکا یا جای دیگر اخراج میکنم، مشکلی نبود. میخواهد آنها را در یک صحرای دوردست در عراق اخراج کند. یعنی همچنان در حاکمیت عراق. میبینیم که اینها دلایل افرادی است که همه جا پارس میکنند. سراسیمه و گیج که مطلقاً هیچ ارزشی قضایی ندارد.
در نتیجه، دومین نکته این است که تصور میکنم، بسیار خوشحال هستم از پیشرفتهای قابل ملاحظهیی که در صحنه بینالمللی صورت گرفته است. شانس کمی هست که بتوانند دوباره همان را علم کنند، گمانم این است که باید به راهحل تضمین حفاظت راه ببرد و تنها راه حفاظت هم با کلاه آبیها است یا حفاظت از سوی نیروهای آمریکایی که همچنان بهلحاظ اخلاقی و سیاسی و همچنین قانونی مسئول این وضعیت هستند. گمانم در نهایت پیروز خواهیم شد. اما موفق خواهیم شد که بتوانیم یک مهلت بگیریم. برای ما، نه برای یک مهلت ۶ماهه یا ۱۲ماه، برای ساکنان اشرف. آن به جای خود. من باز هم اینجا روی موضوع دردسر آفرین رژیم ایران، باید که دولتمردان آمریکایی، وجداناً برگردند بر سر موضوع دردسر آفرین رژیم ایران. تا زمانی که این رژیم هست، تا زمانی که این رژیم هست، هیچ راهحلی برای هیچیک از مسایل امنیتی، ثبات و دموکراسی وجود نخواهد داشت، نه تنها برای ایران بلکه برای تمام جهان مسلمان، بهخصوص و بهویژه در ارتباط با بهار عربی. و متوجه میشوید وقتی از ۳سال قبل شمار زیادی از مسئولان ارشد و سابق آمریکایی، قضات بزرگ و بقیه را میبینم، پشت گرمی میشویم، که هر روز هم بیشتر میشوند و در اظهاراتشان اشاره میکنند، همچنانکه اکثریت اعضای کنگره آمریکا موضوع اشرف را معادل موضوع شرافت تلقی میکنند
پائولو کازاکا:
دوستان عزیز
یک اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران به دستم رسیده است که آن را برای شما میخوانم. شورای ملی مقاومت ایران اطلاعاتی را به دست آورده است که بر طبق آن وزارت اطلاعات ایران، واواک و نیروهای قدس از سپاه پاسداران انقلاب از تفنگهای بادی علیه اشرف استفاده کرده است. ساعت ۲بعدازظهر به وقت محلی یکی از ساکنان اشرف مورد اصابت قرار گرفته و مصدوم شده است. این عناصر رژیم ایران بدون لباس فرم با پشتیبانی نیروهای عراقی عمل میکنند. من عکس گلوله بادی که علیه اشرف شلیک شده است را دارم.
دوستان عزیز، این، یک معنایی دارد، تصویرهایی که دیدیم متعلق به دیروز بود و حالا وضعیت شکل سنگینتری به خود گرفته است. یعنی عوامل رژیم ایران در حال حمله با نیروی بیشتری به اشرفیها هستند و فکر میکنم که این کنفرانس در زمان درستی برگزار میشود و به این معنا است که وظیفه دبیرکل سازمان مللمتحد و رئیسجمهور آمریکا و رئیسجمهور فرانسه است که باید بلادرنگ دست به اقدامی عاجل بزنند و بهطور واضح بگویند آنچه در حال وقوع است، غیرقابلقبول است و فکر میکنم این نتیجهگیری همه ماست. باید گفت و تکرار کرد، تمامی اقداماتی که ضروری است، باید انجام داد و این هدفی است که ما آن را باز هم یادآوری خواهیم کرد.
















