Monday, February 27, 2012

چقدر «خنده دار»؟ - منوچهر هزارخاني


در اخبار آمده بود كه كاخ سفيد رفراندم بشار اسد براي قانون اساسي جديدش را « خنده دار» توصيف كرده است. اما سخنگوي كاخ سفيد كه اعلام كننده اين خبر بود ديگر توضيح نداد كه اين رفراندوم آيا مثلا از وعدهُ آمريكا به ساكنان اشرف براي حفاظت از آنها در مقابل تحويل گرفتن سلاحهايشان و بعد واگذاري اين « حفاظت» به گزمه هاي مالكي , يا –بازمثلا- از دو سال «بررسي» وزارت خارجه آمريكا براي تعيين تروريست بودن يا نبودن سازمان مجاهدين, به رغم احكام قاطع دادگاههاي اروپايي و آمريكايي در اين مورد, كمتر خنده دار است, همان قدر خنده دار است يا بيشتر خنده دار است. شك نبايد كرد كه انجام اين رفراندم براي بشار اسد دستاويزي است براي تظاهر به اصلاح طلبي در انظار خارجيان و همزمان تشديد سركوب خونين قيام كنندگان سوري با كمك مالي, تسليحاتي و عملي رژيم ايران- و لابد تاييد وتشويق دولت روسيه.
اما « خنده دار» خواندن مقدمه چيني براي فاجعه آفريني ( يا شايد بهتر باشد بگويم به اوج رساندن فاجعه يي كه به روند روزمره زندگي مردم سوريه بدل شده). حكايت از طنَازي خاصي مي كند كه به « امپراتوري » ها تعلق دارد. تاريخ دانان گفته ا ند كه در امپراتوري روم در عهد باستان هم نرون محض خنده و براي انبساط خاطر از تماشاي شعله ها, شهر رم را به آتش كشيد. حالا هم كه به لطف خلف وعدهً امپراتوري پُست مدرن و بخصوصي تلاشهاي فراوان نمايندهُ ويژه اش , آقاي « تسهيل كننده» ( قديمي ها مي گفتند مُسهل) وضع اشرف و ساكنانش ممكن است به سوي فاجعه پيش برود, لازم است بدانيم آيا اين وضع هم اكنون به آستانهُ « خنده داري» رسيده يا از آن رد شده است؟ و اگر از آستانه گذشته و به طور رسمي خنده دار شده است, آيا بايد اول به وضع خودمان بخنديم, بعد به رفراندم بشار اسد, يا بالعكس. بايد يادمان باشد كه جواب اين سوالها را از آقاي مسهل –كه متاسفانه تا كنون چيزي جز يبوست مزمن امپراتوري را نمايندگي نكرده- طلب كنيم.